روانشناسی کودک ژان پیازه
- عنوان کتاب روانشناسی کودک ژان پیازه
- نویسندگان:ژان پیاژه،باربل اینهلدر
- مترجم:دکتر زینت توفیق
- ناشر: نشر نی
- تعداد صفحات:174ص
مقدمه کتابروانشناسی کودک ژان پیازه
کتاب روان شناسی کودک اثر ژان پیاژه و خانم باربل اینهلدر 1997-1913 برای نخستین بار در سال 1966 در مجموعه چه میدانم در پاریس منتشر شد. از آن تاریخ تاکنون این کتاب بارها تجدید چاپ شده است. این کتاب ترجمه چاپ هفتم است روان شناسی کودک ، دربرگیرنده خطوط اصلی نظریاتی است که پیاژه در حوزه روان شناسی کودک عرضه کرده است و به همین دلیل کتاب بسیار مختصر و فشرده است. از این رو، خواننده ناآشنا بامفاهیم و اصطلاحات پیاژه، باید پیش از خواندن این کتاب باچند مفهوم کلیدی آشنا شود، مترجم در این راستا کوشیده است گفتاری مقدماتی فراهم آورد و خواننده را برای آسان تر خواندن کتاب آماده سازد . بدیهی است که این مختصر نمی تواند جایگزین مطالعه دقیق مفاهیم و اصطلاحات یاد شده باشد و آشنایی مورد به مورد آنها را منتفی کند. از این رو مترجم کوشیده است برخی توضیحات ضروری را، در متن کتاب به شکل زیرنویس بیاورد .
ژان پیاژه 1980-1896 روان شناس سرشناس سوئیسی است که پژوهش های او در زمینه روان شناسی از معروفیت برخوردارند. فکر اصلی پیاژه شناخت ساز و کارهای ذهنی (هوش ، زبان، اندیشه، داوری، استدلال و جزآن) و تحول و شکل گیری آنها در طول رشد انسان است. از این رو، او بامطالعه کودک آغاز می کند.از نظر پیاژه رشد ذهنی و روانی با رشد اندام های بدن قابل قیاس است و مانند آنها به سوی تعادل گام بردارد. همان گونه که وقتی دستگاه های بدن تعادل و پختگی لازم را یافتند، رشد جسمی کامل می شود، رشد ذهنی نیز به تدریج کامل می یابد و به تعادل نهایی که ذهن بزرگسالی است، می رسد. روشن است که این پیشرفت تدریجی است، و هر مرحله رشد ذهنی،گذاری است از مرحله ای به مرحله ای متعادل تر. برای مثال، اگر رفتار کودکی 3 ساله را با رفتار کودکی 7 ساله مقایسه کنیم متوجه می شویم که رفتار کودک 7 ساله در تمام زمینه ها(هوش، منطق داوری، استدلال ، عواطف و جز آن)متعادل تر از کودک 3 ساله است.یک تفاوت اساسی میان تکامل اندام های بدن و تکامل ذهن و روان وجود دارد. زمانی که اندام های بدن به پختگی و تعادل نهایی می رسند، تعادل برقرار شده ناپایدارتر از تعادل روانی و ذهنی است. زیرا هنگامی که روند صعودی طی شد، سیر نزولی آغاز و در نهایت به پیری منتهی می شود. ولی تعادل کارکردهای عالی هوش و عواطف، پایدارتر و انعطاف پذیرترند ، به طوری که پایان رشد، آغاز سیر نزولی آنها نیست.
حال اگر به جنبه مشترک این دو نوع تکامل بپردازیم ، متوجه می شویم که هرموجود زنده برای ادامه حیات باید خود را بامحیط بیرون سازگارکند. طبق نظر پیاژه، هوش یکی از شیوه های سازگاری موجود زنده با محیط بیرون است. این شیوه کامل ترین شیوه سازگاری است و ماهیت این سازگاری در اساس مبتنی بر ساختارهای زیستی است.انسان به هنگام تولد مجهز به ساختارهای زیستی (مانند سلسله اعصاب، دستگاه های حسی و حرکتی و تنفسی و جز آن) است که شیوه برخورد او را بامحیط بیرون مشخص می کنند. برای مثال، دستگاه های ادراکی و حسی انسان تنها توانایی دریافت فضای سه بعدی را دارند، چشم در فاصله معینی قدرت تشخیص دارد و گوش طول موج های معینی را دریافت می کند. چون مفاهیمی که در ذهن بشر نقش می بندند به ادراک و از جهان بستگی دارد، از این رو سازمان ذهنی و شناختی انسان با سازمان آناتومی و فیزیولوژی او مرتبط است. ولی مشخصه هوش انسان این است که می تواند پا را از محدودیت های نوعی و موروثی فراتر بگذارد و آنچنان نیرویی بیافریند که او را قادر به تشخیص طول موج هایی کند که دستگاه های حسی و حرکتی او به طور مستقیم توانایی دریافت آنها را ندارند ، یا بدون اینکه تجربه مستقیم درزمینه فضا داشته باشد درباره آن نظریه پردازی کند.حال باید دید اساس ذهنی هوش چیست که چنین توانایی خارق العاده ای را به بشر می بخشد؟ پیاژه اساس زیستی هوش را در کارکرد آن می داند.طبق نظریه پیاژه ، انسان در آغاز تولد با ساختارهای کامل شناختی متولد نمی شود، بلکه تنها مجهز به ابزار ابتدایی و خامی است که بازتاب نامیده می شوند. بازتاب ها در آغاز زندگی تنها وسیله ارتباط کودک با محیط خارج هستند. البته در جریان رشد، برخی از بازتاب ها (مانند بازتاب مکیدن، بازتاب گرفتن و جز آن) بر اثر کارکرد و تکرار، تغییر و تحول می یابند و ساختارهای مقدماتی شناخت را به وجود می آورند. این ساختارهای مقدماتی نیز به نوبه خود بر اثر کارکرد و ارتباط با محیط بیرون منجر به ساختارهای شناختی نوین می شوند. به این ترتیب ساختارهای مختلف مراحل رشد به وجود می آیند. رشد ذهنی و روانی که از آغاز تولد شروع شده است در حدود 16 سالگی کامل می شود. چنین رشدی مراحل منظم و معینی را طی می کند، به طوری که می توان رشد ذهنی را به مراحل یا دوره های مشخص بخش کرد. هر مرحله رشد ساختاری جداگانه دارد که آن را از مرحله پیشین و مرحله پسین متمایز می کند. هرمرحله ساختار مرحله بعدی را تدارک می بیند و ساختار موجود را در آن می گنجاند و ساختار جدیدی را به وجود می آورد که ساختار مرحله بعدی است. بدین ترتیب ساختارهای شناختی در مراحل مختلف رشد تغییر می کنند ولی کارکرد آنها در طول رشد ثابت می ماند. به عبارت دیگر کارکرد زیستی ساختارهای نوین ایجاد می کند، ولی خود در تمام دوران ثابت می ماند.
- سرفصل کتاب روانشناسی کودک ژان پیازه
- دوره حسی و حرکتی
- رشد ادراک
- کارکرد نشانه ای یا نمادین
- عملیات ملموس اندیشه و روابط میان فردی
- دوره نوجوانی و عملیات گزاره ای
- نتیجه
نقد و بررسی ها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است .