اریک اریکسون نظریهپرداز رشد، دانشمند همعصر زیگموند فروید، در باره رشد شخصیت با زیگموند فروید دیدگاه متفاوتی داشت. زیگموند فروید معتقد بود که شخصیت اصلی انسانها تا پنج سالگی شکل میگیرد، اما اریک اریکسون باورمند بود که رشد شخصیت یک فرد در تمام طول عمرش ادامه دارد.
اریک اریکسون معتقد است که رشد اجتماعی و شخصیتی فرد در هشت مرحله صورت میگیرد و در مرحلهی پنجم که هویت یک شخص شکل میگیرد، در زمان نوجوانی که دورهی سرگردمی و ناهنجاری است، اتفاق میافتد.
شکلگیری هویت در برابر دورهی سردرگمی
هدف اصلی در دوره نوجوانی فرد این است که شخصیت مستقل داشته باشد. از رویای داشتن یک شغل مناسب گرفته تا داشتن ارزشهای شخصیتی که یک نوجوان باید بداند چه چیزی مورد نیازش است.
براساس نظریه اریکسون، هدف این مرحله راستیکاری و صداقت است؛ چون نوجوانی مرحلهای است که نوجوانان باید با اعتماد قوی وارد مرحلهی بزرگسالی شوند. دستیافتن به موفقیت در این مرحله، صمیمیت در برابر گوشهگیری و انزواگرایی است. از خود صمیمیت نشان در برابر دیگران، ضروریترین و اولین گام برای وارد شدن به مرحلهی بزرگسالی است.
گروه همسنوسالان و مادر و پدر
گروه همسنوسالان، اهمیت ویژهیی در طول مرحلهی نوجوانی دارد. کودکان به والدین خود نیاز دارند تا درست و غلط را برایشان یاد بدهند و نکات اخلاقی را به آنها بیاموزند اما باید یاد بگیرند به خودشان نیز اعتماد کنند. کودکان با رسیدن به مرحلهی نوجوانی، از گروهی جدا میشوند تا پس از آن خودشان روابط، شغلها، فعل و انفعالات اجتماعی و مسوولیتپذیری را تجربه کنند. خیلی از نوجوانان شخصیتهای متفاوتی را امتحان میکنند و بین گروههای مختلفی از دوستان جای میگیرند. هرچند شغل والدین برای اکتشاف این نوجوانان، داشتن روابط باز، تنظیم محدودیتهای ضروری و نصیحت گرفتن وقتی که لازم است و اعتماد لام را فراهم میکند، اما به کودک اجازه بدهید تا برای شخصیت فردی خود تلاش کند.
تصمیمهای ناموفق
جستجو برای یافتن هویت مشخص همیشه در سالهای نوجوانی تحقق نمییابد. روشهای والدین که گاهی سختگیرانه و گاهی هم سست است، به اندازهی شرایط زندگی سخت، نوجوانان را وادار به قبول مسئولیت میکند و میتواند منجر به نتایج ناموفق و حتی مخرب شود. در شرایط دشوار نوجوانان به آسانی دست از تلاش کردن برای رشد هویت خود بر میدارند و پذیرفتن کمک توسط والدین را قبول نمیکنند. همچنین ممکن است که نوجوانان از یک شخصیت منفی تقلید کنند و به طور خودکار آن کارهایی را انجام دهند که بر خلاف نظر والدین و جامعه باشد.
زمانی که نوجوانان در رسیدن به اهداف، ارزشها و آرزوهای خود شکست میخورند، شخصیتشان فرو میپاشد. در اینحال، او شخصیتهای متفاوتی را امتحان میکند و در این راه بیتفاوت و بیاحساس میشود. به راحتی تصمیم میگیرد که دیگر هیچ تصمیمی نگیرد و بعداً در جستجوی هویت و شخصیت خود باشد. هرکدام از این تصمیمها باعث میشود که نوجوان با موفقیت به مرحلهی بعدی وارد نشود که هدف از این تغییر شکلدهی روابط صمیمی در بزرگسالی است.
تصمیمهای موفق
تصمیمهای موفق زمانی اتخاذ میشود که نوجوان با صداقت بزرگ شده باشد. شخصیتهای مختلفی را تجربه کرده و خودش متوجه شده و اعتراف کرده باشد که کدام شخصیت مناسب او است. بعد به خاطر تمرین، اعتقادات و ارزشهای اصلی، هویت خود را شکل میدهد که اینها یک نقشه و مسیر درک اخلاقی برای آیندهی او را هموار میسازد.
داشتن اعتماد به نفس و باور درست از این که او کیست نشان میدهد که او برای تمرینات پیچیده آماده است و مهارتهایی که باید برای مراحل بعدی رشدش یاد بگیرد را یاد گرفته است.
نظرات کاربران ۰