منو اصلی
معضل دروغگویی، یکی از بزرگترین مشکلاتی که ممکن است دامنگیر کودکان شود، اما ترس از این معضل هنگامی تشدید میشود که این پدیده بین بزرگترها رو بنماید؛ زیرا بمانند بیماری همهگیری است که میان پزشکان شیوع کرده باشد. آری، زمانی که تلاشها و آرزوهای انسان مادیتر شود و شرایط اقتصادی رو به وخامت نهد تا جایی که به دست آوردن لقمهنانی امری بسا دشوار و طاقت فرسا شود، در این هنگام، باید در انتظار گسترش دامنهی دروغگویی و افزایش مبتلایان به آن باشیم.
زمانی که از دروغگوییِ کودکان سخن میگوییم، منظورمان، کتمان واقعیت و مغایرت سخن فرد ـ جهت گمراه ساختن طرف مقابل ـ با آنچه خود به آن معتقد است، میباشد؛ به عنوان مثال، کودک ده سالهای، مرکب را بر قسمتی از فرش منزل میریزد و زمانی که از او سؤال میشود؛ رویداد پیش آمده را تعریف کند یا حقیقت را بگوید، جواب میدهد: «من این کار رو انجام ندادم». و یا میگوید: «نمیدونم چه کسی این کارو کرده»!.
روح و روان انسان به دو دلیل از دروغگویی متنفر و بیزار است:
اول: به این دلیل که دروغگویی غالباً به منظور پوشاندن و پنهان کردن گناه، اشتباهی، کوتاهی و یا عیب و نقصی، صورت میگیرد. این بدان معناست که فرد دروغگو، تا زمانی که مجالی برای گریز از فرجام کار خویش میبیند، همچنان افتادن در اشتباه و بیرون آمدن از آن را آسان مییابد. در این صورت، عادت کردن به دروغگویی به کلید شر و انحرافات بسیاری تبدیل میشود.
دوم: به دلیل وجود یک رابطهی نزدیک میان دروغگویی، تقلب و دزدی است؛ امروزه مطالعات بسیاری که در مورد تخلفات و جرمهای جوانان صورت گرفته است، نشان میدهد،معمولاً فردی که صفت دروغگویی در او یافت میشود انسانی دزد و غشاش نیز میتواند باشد. وجود این صفات در چنین فردی، چیز عجیب و غریبی نیست؛ چرا که این صفاتِ بد و ناپسند از صفت و مشکلی با دامنهی گستردهتر نشأت میگیرد.
آری، این صفاتِ بد، از خیانت به حقیقت و خیانت به ارزشها و اصول سرچشمه میگیرد. و اینجاست که ـ از میان گفتار و کردار پیامبر اکرم (ص)ـ به اهمیت دوری کودکان و بزرگسالان از دروغگویی پیمیبریم. از عبدالله بن عامر روایت میشود که گفت: «روزی رسول خدا (ص) در منزل تشریف داشتند که مادرم مرا صدا زد و گفت: بیا چیزی به تو بدهم! پیامبر خدا (ص) فرمود: آیا واقعاً میخواهی چیزی به او بدهی؟ مادرم گفت: آری میخواهم به او خرما بدهم. پیامبر خدا (ص) فرمود: اگر به او چیزی ندهی، خدای تعالی برای تو دروغی خواهد نوشت».
همچنین از یکی از همسران پیامبر (ص) روایت شده که گفت: «هرگاه پیامبر خدا میفهمید یکی از اعضای خانوادهاش دروغی گفته است، همچنان از او دوری میجست تا آن گاه که از این عمل توبه کند». در واقع، این رفتار پیامبر خدا با فرد دروغگو، گامی عملی جهت دوری و ترک دروغگویی است و نیز گامی به منظور ابراز عدم رضایت از این رفتار است. و این دقیقاً همان چیزی است که مربی و سرپرست هر خانوادهای باید به آن پایبند باشد.
مطالب مرتبط: راه حل ساده برای به تحرک دراوردن کودکان تنبل
ابتدا باید به این نکته اشاره نمود که پدیدهی دروغگویی کودک، یک صفت فطری یا ارثی نیست؛ بلکه صفتی اکتسابی است که از طریق یادگیری، الگوگیری و کسب تجربه در کودک شکل میگیرد. این امر بدین معناست که شیوع و گسترش دروغگویی در میان یک خانواده یا یک جامعه، به نوعی بزرگترهای آن خانواده یا جامعه را زیر سؤال میبرد. اما با این حال، میتوان گفت: در دو حالت اساسی است که زمینههای دروغگویی درکودک افزونتر میشود:
۱ـ توانایی زبانی: تسلط بر زبان و مهارت در ساخت وکاربرد جملات، کودک را ـ بدون در نظر گرفتن همخوانی سخنش با واقعیت ـ به پرحرفی و بر زبان آوردن کلمات بسیاری بر میانگیزد. متأسفانه این امر نزد برخی کودکان تا دوران جوانی و میانسالگی هم، ادامه مییابد؛ از اینرو، قدرت اقناع و توانایی گردآوری کلمات و آراستن آنها، به گونهی نامحسوس، برخی افراد را به دروغگویی وادار میدارد.
۲ـ خیالپردازی: این امر در بین کودکان، بسیار روشن و مشهود است. کودکی میگوید: گربهای شاخدار مشاهده کرده است؛ اظهار این کودک، زمانی بیان شد که گوسفندِ عید قربان را مشاهده کرده بود به گونهای که نیروی تخیل وی توانسته شاخهای گوسفند را بیرون کشد و آن را بر سر گربه نهد.(۱)
در اینجا میتوان به برخی از مهمترین عواملی که موجب دروغگویی کودک میشوند اشاره نمود:
دروغگویی در کودکان
۱ـ ترس از تنبیه و فقدان برخی خواستهها، مهمترین عامل توسل کودک به دروغگویی است. یکی از مطالعات نشان داد: حدود (۷۰ درصد) از رفتارهای مختلف کودکانِ دروغگو، ریشه در ترس از تنبیه شدن دارد. و حدود (۱۰ درصد) آن از خیال و خیالپردازی نشأت میگیرد؛ در حالیکه حدود (۲۰ درصد) آن به منظور فریب و کلاهبرداری صورت میگیرد.
۲ـ یافتههای اغلب مطالعات مربوط به رفتار کودک، نشان میدهد که هر گاه پدران و مادران، بیشتر به خشونت و تنبیه کردن روی آورند و برای مجبور کردن کودک به گفتن جزئیات اشیاء و پدیدهها و اعتراف به برخی اشتباهات، به کتک و ضرب شتم متوسل شوند، کودک بیشتر دروغ میگوید. و از آن پس، این رفتار، نزد کودک به یک عادت تبدیل میشود. لازم به ذکر است که گرچه این دروغگویی، ریشه در عامل ترس دارد؛ اما در عین حال، مسؤولیت انحراف فرزند را به دوش پدران سنگدل و بیرحم میگذارد. پیامبر اکرم (ص) به ما آموخت که «نرمخویی در هر کاری آن را آراسته و بهتر میکند، و از هر چیزی جدا شود آن را معیوب مینماید». ( دروغگویی در کودکان دبستانی )
مطالب مرتبط: رفتارهای نگران کننده کودکان را بشناسید
۳ـ چه بسا کودک به منظور ایجاد شور و هیجان در شنوندگان و جلب توجه، دروغ میگوید؛ مثلاً به لباسهای گرانقیمتی که اصلاً ندارد، فخرفروشی میکند. یا گاهی اوقات، ادعا میکند در برخی بازیها توانایی انجام کارهای فوق العادهای دارد.
۴ـ دروغگویی به منظور دستیابی به برخی خواستهها و نیازها، از دیگر موارد شایع در این زمینه است؛ برای نمونه، کودکی اظهار میکند که آقا معلم به آنها دستور خرید برخی از ابزارها داده است؛ اما در حقیقت، او به دنبال چند تومانی برای خرید مقداری شیرینی یا اسباببازی است.
۵ـ گاهی کودک به دلیل انگیزهی انتقامجویی، دروغ میگوید؛ بهطور مثال، یک وسیلهی گرانبها در منزل شکسته میشود. حال مادر نمی داند کار کیست؛ اما کودک به او میگوید: «فلانی اونو شکوند»، به رغم اینکه کودک نمیداند چه کسی این وسیله را شکسته است، اما میل او برای تنبیه و انتقام از دیگران، وی را به دروغگویی وا میدارد.
۶ـ دروغگویی در اثر الگوگیری یا تقلید ـ همانگونه که سابقاً نیز اشاره شد ـ دروغگویی یک صفت اکتسابی است؛ کودکِ دروغگو، غالباً از پدر، مادر، برادران بزرگتر، برخی همکلاسیها و یا دوستان تقلید میکند. جوانی نقل میکند: درکودکی، باور داشت هر چه پدر میگفت راست و درست است و اینکه بعدها دروغگویی را از پدر و مادر خود یاد گرفته است. این جوان میگوید: آنها چندین بار به او وانمود میکردند که خوابند، و به محض اینکه او به خواب میرفت، آنها برای دیدار دوستانشان، از منزل خارج میشدند. همچنین او خاطرهای دیگر یاد میکند که مادرش روزی به او گفته بود: «بیا بریم شهر بازی»، او هم شاد و خشنود با مادر خود رفته؛ ولی ناگهان، خود را بر صندلی دندان پزشکی یافته بود!.
۱ـ دروغگویی کودک چهار یا پنج ساله، مسألهی نگران کنندهای تلقی نمیشود؛ زیرا کودک در این مرحله، توانایی تشخیص واقعیت از رویا و افسانه را ندارد. همچنین او ضرورت مطابقت و هماهنگی سخن خود با واقعیت را درک نمیکند.
۲ـ سعی کنیم کودک را تحت فشار و در تنگنا قرار ندهیم و یا با اجبار، از وی درخواست نکنیم به اشتباهات و گناه خود اعتراف نماید. همچنین از آوردن دلایل و شواهدی برای محکوم و شرمسار کردن او بپرهیزیم.
۳ـ گاهی اوقات، کودک به منظور جبران احساس کمبود و حقارت خود، تلاش میکند با دروغ گفتن، مزیتها و ویژگیهایی را به خودش نسبت دهد که اصلاً فاقد آنهاست؛[کودک با این عمل، درون آشفته و نگران خود را بهطور موقت تسکین میدهد] برای نمونه، کودکان بسیاری مشاهده کردیم که به خاطر فقر و نداری، اظهار میکنند که پدرانشان افرادی ثروتمند هستند؛ بنابراین، تقویت عزتنفس کودک، باعث میشود کمتر به دروغگویی پناه ببرد.
۴ـ در خانوادهای که پدر به مادر، برادر بزرگتر به برادرکوچکتر، دختر به دوستان و همکلاسیهایش دروغ میگویند، نمیتوان انتظار داشت کودکی راستگو تربیت شود؛ بدین ترتیب، تعهد و پایبندی به حقیقتگویی و دفاع از آن، دروغگویی را نزد کودکان، عادتی زشت و ناپسند جلوه میدهد. در واقع، این مسأله، بزرگترین چالشی است که در این زمینه با آن روبهرو هستیم.
۵ـ بیشتر اوقات، اغراق و مبالغه کردن ـ به نوعی ـ باعث دروغگویی میشود. جوانی میگفت: «گاهی مادرم را میشنیدم که با دوستانش پیرامون شغل پدرم حرف میزد. مادرم میگفت: او(پدرم) در پستی بسیار حساس شاغل است و اینکه این پست و وظیفه، اقتضا میکرد پدرم بسیار سفر کند. من نیز، همین سخنان مادرم را در مدرسه به همکلاسیهایم میگفتم، آنها به من رشک میبردند؛ اما هنگامی که به مرحلهی دبیرستان رسیدم، شوک بزرگی به من وارد شد؛ چرا که از واقعیت داستان پدرم آگاه شدم: پدرم تنها یک انسان معمولی بود که بسیاری از اوقات با یکی از تاجران همسفر میشد و بس!.»
۶ـ کودک باید درک کند که راستگویی یکی از والاترین ارزشهای اخلاقی است. همین کافی است که پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «همانا راستی به سوی نیکی راهنمائی میکند»، کلمهی «نیکی» در برگیرندهی تمام خوبیهاست. همچنین بر ما مربیان لازم است که نفرت و بیزاری خودمان را از دروغگویی و پیامدهای آن را در برابر کودک اظهار نماییم. یکی از مادران، بیش از بیست داستان آموزنده حفظ کرده بود؛ او از طریق این داستانها، برای فرزندان خود، فرجام بد دروغگویان را بازگو میکرد. وی داستانها را به شیوهای هنرمندانه و بسیار جذاب میگفت به گونهای که کودکان برای شنیدن این داستانها همیشه به او اصرار میکردند که دوباره آن داستان را برایشان تعریف کند. سرانجام، این مادر، روزی، متوجه کودک نُه سالهاش شد که خود را به عنوان ناظر بر تمام خانواده گمارده بود. این کودک، تمام گفتههای اعضای خانواده را پیگیری و زمانی که احساس میکرد دروغی در کار هست، به اعضای خانواده یادآوری میکرد.
دروغگویی در کودکان دروغگویی کودک دروغگویی در کودکان دبستانی
۷ـ بسیار مهم است این تصور که دروغگویی موجب در امان ماندن از تنبیه میشود را در کودک نپرورانیم؛ بلکه باید بهطور آشکار به او نشان دهیم و نیز توضیح دهیم که راستگویی، تنبیه و اشتباهات کودک را کاهش میدهد. در مقابل، دروغگویی، پرده کشیدن بر اشتباه و پنهان کردن آن، مجازات را دو برابر میکند: یک؛ مجازات اشتباه کردن، و دو؛ مجازات دروغگویی و واقف نشدن به اشتباه خود.
۸ـ برای اینکه بتوانیم از دروغگویی کودکان پیشگیری کنیم، نخست باید علل اصلی دروغگویی کودک را دریابیم. چنانچه عاملِ دروغگویی، ترس کودک از تنبیه و یا مجازات باشد، تنبیه و مجازات را کاهش دهیم تا احساس امنیت و آسودگی نماید. در ضمن همزمان باید وی
را از پیامدهای ناخوشایند دروغگویی آگاه ساخت. و اگر انگیزهی دروغگوییاش به خاطر تحقیر دیگران باشد، اهمیت انصاف، تشویق و احترام متبادل را به وی یادآوری کنیم. اما چنانچه ثابت شود کودک، دروغگویی را از راه الگوگیری و تقلید یکی از افراد بزرگتر خانواده یاد گرفته است، لازم است اندکی درنگ کنیم و رُک و راست در رفتار خودمان بیاندیشیم و در آن تجدید نظر کنیم و سعی نماییم مسؤولیتهای خود را در قبال راستگویی خویش بپذیریم. و چنانچه انگیزهی کودک از دروغگویی، در احساس حقارت، کمبود و یا محرومیت ریشه دارد، تلاش کنیم اهمیت ارزش اعتماد به نفس را در وی تقویت کنیم و او را در جهت پذیرش واقعیت یاری نماییم، و نیز تلاش کنیم نقاط قوت و موفقیت کودک و خانوادهاش را به وی نشان دهیم.
کلمات کلیدی: دروغگویی در کودکان | دروغگویی در کودکان دبستانی
۹ـ مبادا در ذهن کودک القاء کنیم که او دروغگو است و ما از تمام دروغگوییهای وی آگاهیم، و یا به عبارت دیگر نباید دروغهایش را به رُخش بکشیم؛ چرا که این امر موجب افزایش دروغگویی، عادت به آن و استمرار این پدیده میشود. در واقع رفتار مناسب، این است که در برابر او، راستگویی و راستگویان را ستایش و از آنان تعریف و تمجید کنیم. اگر در موقعیتی، راستگویی وی را مشاهده نمودیم، او را تشویق کنیم. و چنانچه روزی از او دروغی سر زد، این احساس را در او ایجاد نماییم که این دروغ، تنها یک لغزش است که دیگر نباید تکرار شود.
کسب اطلاعات بیشتر ( لمس کنید )
نظرات کاربران ۰