منو اصلی
درس های مرتبط: کارکردهای عمومی هنر در تربیت کودکان | تاثیر محیط بر نقاشی کودک |تاثیر والدین در هنر کودک
همه کودکانی که به دنیا میآیند دارای تواناییهای بالقوه خدادیاند.
یکی از این تواناییها روحیه«خودنمایی»است که از سال دوم کودکی بروز مـیکند و در پرتـو همین روحیه، اختراعات،ابتکارات و پیشرفتهای علمی و فنّی به وجود میآید.اگر این توانایی نبود،هیچ گاه تمدّن صنعتی بشر تا این حد اوج نمیگرفت.علم روانشناسی با روشهای«مشاهده» و«تـجربه»ثـابت کرده است که بهترین زمان برای تربیت و شکوفا کردن استعدادهای دورهء کودکی و نوجوانی است؛زیرا تمام صفات اکتسابی و الگوهای رفتاری و عادات لازم در این زمان اخذ میشود و شخصیّت واقعی کودک و نـوجوان بـر اسـاس همین عوامل شکل میگیرد.ولیـ تـحقیقات انـجام شده نشان داده است که تمام مواهب و مهارتهایی که در نهاد کودکان و نوجوانان به ودیعه گذاشته شده،به سبب ایجاد برخی عوامل و مـوانع بـه دسـت فراموشی سپرده شده است که از آنها به عـنوان «عـوامل آسیبزا در خلاقیّت کودکان »یاد میشود.
عوامل آسیبزا در خلاقیت کودکان ،دغدغههایی برای متولیان نظام تعلیم و تربیت در سطح جامعه بـه وجـود آورده اسـت و تهدیدی جدّی برا شکوفا شدن استعدادها و توانمندیهای کودکان و نوجوانان مـحسوب میشود.عوامل آسیبزای خلاقیّت را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
1-عوامل فردی(درونی)
2-عوامل محیطی(بیرونی)
منظور از عوامل فـردی عـواملی اسـت که به ویژگیهای فرد مربوط میشود و موانع محیطی به موقعیّتهایی اطـلاق مـیگردد که فرد در ارتباط با دیگران دارد.
مؤلّفههای رکورد قوه خلاقیت کودکان و عدم شکوفایی استعدادها در نهاد خانواده، اشـکال و ابـعاد مـختلف به خود میگیرد که نیازمند بررسی دقیق است،ولی به طور اجمال میتوان به مـوارد زیـر اشاره کرد:
انتظاراتی که والدین از فرزندان خود دارند،غالبا مـبتنی بـر ایـدهآل و آرزوهای خود آنهاست،نه واقعیّت وجودی کودک.به عنوان مثال انتظار«پیروزی همیشگی»از کودکان و نـوجوانان آفـت پیشرفت و ترقّی آنان است.
انتظار پیروزی از هر تلاش و کوشش،اغلب باعث خـواهد شـد کـه بچهها از شکستهایشان دلسرده شده،به دنبال راه حلهای نو و بدیع نروند.پدران و مادران غالبا بالاترین نوع مـوفقیّت و رشـد تـحصیلی،فکری،هنری و علمی را از فرزندان خود انتظار دارند و گمان میکنند اگر کودکان بـه نـصایح و دستورهای آنها (به میل یا اجبار)دقیقا عمل کنند،آرزوهای آنان برآورده میشود؛غافل از این کـه ایـن گونه فشارها و تحمیلات، نتیجهای جز فرسایش روانی کودک و خفه کردن قوّه خـلاقیّت نـدارد.بعضی از والدین به علت ناکامیهای خود در دورانـ کـودکی و نـوجوانی،میل دارند آن چه را خود میخواستهاند به دسـت آورنـد و نتوانستهاند،فرزندانشان به دست آورند.
انسان موجودی است نـیازمند و نـیازمندی عین ذات و سرشت اوست.دامـنهء احـتیاجات انـسان بس وسیع و شـامل نـیازهای جسمی،روانی،عاطفی،مـادّی و مـعنوی است.
مقدار نیاز کودک بسی بیشتر از آن است که برخی از والدین حدس میزنند.بـسیاری از پدرانـ و مادران گمان میکنند که نیازهای کـودکان در حـدّ غذا،لبـاس،بـازی و اسـباب بازی است،در حالی کـه نیازهای بسیاری برای کودک ذکر کردهاند که هر کدام از آنها نقش حیاتی برای کودک دارد و غـفلت والدیـن از آن نیازها زمینه را برای بسیاری از نابسامانیهای زیـستی و روانـی فـراهم خـواهد کـرد که این امـر مـنجر به عدم شکوفایی قوهء خلاقیّت کودک میشود.
بـعضی از والدین همه چیز را برای کودکشان به صورت آماده تهیه میکنند و خیال میکنند با خرید اسباب بازیهای گران قیمت و زیاد زمینه رشد فکری و شکوفایی استعدادهای کودک را فراهم کرده،خدمت بزرگی بـه فـرزندشان میکنند. گرچه تهیه و خرید اسباب بازی برای کودک لازم است،ولی والدین باید توجه داشته باشند که وقتی برای او یک قایق کوچک اسباب بازی میخرند،او را از لذّت ساختن قایق با یک قطعه چـوب مـحروم میسازند.
بازی تجربهای است که کودک را در خود بسیار غرق میکند و برای او حتی بیشتر از کار برای بزرگسال،اهمیّت دارد.
بعضی از والدین به طور ضمنی بیان میدارند که بازی ترجیح چندانی بر بیکاری ندارد.در ارتـباط با بازی کوکان دیدگاهها و شیوههای برخورد والدین یکسان نیست.
والدین باید نسبت به فواید و اثرات مثبت و سازندهء بازی آگاهیهای لازم را کسب کنند.
متأسفانه برخی از والدین به دلیل داشتن دیدگاه سنتی نـسبت بـه تعلیم و تربیت کودکان، فاصلهء زیادی با دیدگاههای علمای جدید تعلیم و تربیت و روانشناسی دارند.
ظهور خلاقیت کودکان با فـضای مـحیط خانواده ارتباط نزدیک دارد.تحقیقات زیادی نشان داده است که اگر وضع منزل برای فرزندان آزاد و گرم بـاشد،هـوش و استعداد آنان میتواند به عالیترین سطح خود برسد و منجر به بروز قـوهء خـلاقیت شود. ولی اگر محیط خانه سرد و آمرانه بـاشد،نـتیجهء مـعکوس خواهد داشت؛به عنوان مثال در منزلی کـه والدیـن اهمال کار، خشن و مستند باشند،بهرهء هوشی کودک کم میشود،ولی در خانوادهای کـه والدیـن گرم و دوست داشتنیاند و با فـرزندان بـا حوصله رفـتار مـیکنند،بـه حرفها و صحبتهای آنها گوش میدهند و بـه سـؤالات آنها جوابهای صحیح میدهند،بهرهء هوشی آنان افزایش پیدا میکند.
در بسیاری مـوارد،والدیـن فـرزندان خود را از موقعیّتهای پیـچیده و مـبهم دور میکنند و به دنبال روشـها و راه حـلهای مطمئن و بدون درد سر برای فرزندان خودند.
این قبیل والدین ابهام و اشکال در امور را نمیپسندند و نـمیخواهند کـودک ذهن خود را مغشوش کند؛حال آنـ کـه توجّه بـه مـوقعیّتهای مـبهم و پیچیده از ویژگیهای افراد خـلاّق است.
اغلب بچّههای خلاّق حالتی کودکانه دارند و کارهایشان توأم با ریـخت و پاش اسـت.یکی از فواید ریخت و پاش این است کـه کـودک وسـایلی مـانند مـیخ، میلههای فلزی،نـخ،سـیمهای نازک و ضخیم،ظروف کهنه، قوطی کنسرو،کارتن،جعبههای دارو،کبریت،چوب و تختههای اضافی دور ریختنی را در اتاق خود پخـش مـیکنند و مـدّتها سرگرم آنها میشود.اگر این ریخت و پاش بـرای کـودک فـراهم شـود،بـا دسـت و فکر خود اسباب بازیهای مورد نیازش را میسازد.
ابراز عقیده و بیان راه حلهای غیر معمول و خارق العاده یکی از نشانهها و مؤلفههای خلاقیت است؛بنابراین نکوهش و سرزنش بـچّههای خـلاّق باعث خواهد شد که احـساس ارزشـمندی آنان کاهش یابد و حالت وسواسی به خود بگیرد.
والدین با نکوهش ابراز عقاید فرزندان،آنها را مجبور خواهند کرد که از بیان افکارشان دست بردارند و رفـتار جـرئت ورزانهء خود را کاهش دهـند.
تبعیض جنسیتی با تبعیض بین فرزندان از جمله عوامل آسیبزای قوهء خلاقیّت کودکان است.بسیاری از والدین آگاهانه یا ناآگاهانه با اعمال تبعیض میان فرزندان موجب اختلاف بین آنان و دلسردیشان از زندگی میشود.تـبعیض در بـرخورد با خطاها و اشتباهات فرزندان موجب سلب اعتماد به نفس در آنان میشود.
اگر فرزندان به اطاعت و دنبالهروی از روشهای متداول و قواعد خشک و انعطافناپذیر مجبور و ملزم باشند،به طـور چـشمگیری خلاقیت در آنـان نقضان مییابد.والدین مسلط و قدرت طلب که نظم افراطی را به فرزندانشان تحمیل میکنند،به طور نادانسته و نـاخواسته زمینهساز زوال قوهء خلاقیّت کودکان میشوند.
بـسیاری از کـودکان تـحت فشار والدین قرار دارند،بنابراین تشویق آنها برای جهت دادن به یادگیری چندان آسان نخواهد بود.
از این گـذشته بـسیاری از والدین و دیگر اعضای خانواده با شیوههای یادگیری خود انگیخته آشنایی ندارند.
در برخی مـوارد هـم مـیترسند اگر به بچههایشان آزادی بیشتر دهند تا آنان به شیوهء خودشان واقعیتها را کشف و دریافت کنند،چـیزهای اشتباهی را یاد بگیرند یا بچهها آن چه را هدف آنهاست،نیاموزند.
وقتی پاداش غیر مـنتظرهای که کودک یا نـوجوان در قـبال فعالیتی که انجام داده است،دریافت میکند،ارزشمند است،ولی لازم و ضروری نیست؛او تصوّر میکند که کارش به انتها رسیده و دیگر نیازی به پیگیری و ارایهء کارها و روشهای خلاّقانهتر نیست.
بچّهها باید اجازه داشته باشند نظریات و افکارشان را تغییر دهند و تا میتوانند حدس بزنند.والدیـن بـاید بـگذارند ذهن و توانایی تجسم و تصور بچههایشان وحشی باشد،و بـه هـر سو که میخواهد برود.
از اینرو بچّهها میتوانند روابط دست نیافتنی و دور از دست کاری کرده،به احتمالات ذهنی متعدد دست یـابند.بـاید ذهـن بچّهها عادت کند که خیلی زود قضاوت نکند و به اولین و راحـتترین راه قانع نگردد.والدین باید به بچهها اجازه دهند تا دیدگاههای خود را عرضه کنند و از زوایای مختلف به مـوضوع نـگاه کـنند.به فرزندان باید بیاموزند که برای هر موضوع نظریات جدیدی مـطرح کـنند و برای هر مسئله راه حلهای زیادی در نظر بگیرند.
تخیل نوعی تفکر آزاد است که ضـمن آن ذهـن فـرد متوجه حل یک مسئلهء واقعی،به گونهای که در عالم خارج وجود دارد،نـمیشود.
بـا بـهرهگیری از تخیّل که خمیر مایهء خلاقیت است، دنیایی بزرگ و پهناور در مقابل چشمان کودک گشوده مـیشود و او قـادر مـیگردد آزادانه خیالپردازی کند.خلاقیت شکلی از تخیل کنترل شده است که به نوعی ابداع و نـوآوری مـنجر میشود.
یـکی دیگر از عوامل آسیبزا در بالندگی قوه خلاقیّت و نوآوری کودکان و نوجوانان تأکید بسیار والدین بر کسب نمرهء عـالی و بـیست است.تحت فشار قرار دادن کودکان برای هم نوایی با جمع و ریشخند کـردن آنـان برای پاسخهای غیر معمول و غیر کلیشهای،سـد راهـ خـلاقیت کودکان است.
کلمات کلیدی: خلاقیت کودکان ، خلاقیت در کودکان ، تقویت قوه خلاقیت کودکان
نظرات کاربران ۰