تواضع فکری: اطلاع از نادانی
تواضع فکری یعنی حساسیت داشتن به شرایطی که در آن، فرد با وجود آگاهی از محدودیت دانش خود ممکن است به دلیل خودمحوری دچار خودفریبی شود. این امر متضمن آگاهی از گرایشها، تعصبات، محدودیت دیدگاههای فرد، و گسترهی بیاطلاعی وی است. تواضع فکری به این شناخت بستگی دارد که فرد نباید ادعایی فراتر از آنچه واقعاً میداند بکند. البته این به معنای بیشهامتی یا مطیع بودن نیست، بلکه به معنای بری بودن از خودنمایی فکری، لافزنی و فریب، و وجود بنیانهای منطقی در باورهای فرد است.
ویژگی متضاد تواضع فکری همان تکبر فکری است، یعنی ناآگاهی از محدودیتهای دانش فرد و نداشتن بینش نسبت به خودفریبی یا محدودیتهای دیدگاهها. افرادی که از نظر فکری متکبر هستند، اغلب دستخوش گرایشها و تعصبات خود میشوند و اکثراً ادعای دانشی بیش از حد واقع دارند.
تکبر فکری لزوماً بدان معنا نیست که فرد از لحاظ ظاهری خودبین، مغرور، گستاخ یا پرافاده است. حتی ممکن است متواضع نیز به نظر برسد. مثلاً فردی که بیچونوچرا به رهبر فرقهای ایمان دارد و بهظاهر خود را ناچیز میشمارد («من هیچی نیستم، شما خیلی بزرگید»)، از نظر فکری تعمیمی کلی ارائه میدهد و به آن اعتقاد دارد، هرچند ممکن است تعمیمش مبنای درستی نداشته باشد.
متأسفانه در زندگی افراد مختلفی با شخصیتهای متفاوت بر این باور هستند که خیلی میدانند در صورتی که واقعاً چیزی نمیدانند. در این حالت، باورهای غلط، سوءبرداشتها، تعصبات، توهمها، اعتقادات غلط، تبلیغات و نادانی به صورت حقیقت بدیهی جلوهگر میشوند. بدتر از همه، زمانی که با پرسشگری مواجه میشویم معیوب بودن تفکر خود را نمیپذیریم. بنابراین حتی اگر بهظاهر متواضع باشیم از نظر فکری متکبر هستیم، زیرا بهجای تشخیص محدودیتهای دانش خود این حقیقت را نادیده میگیریم. نتیجهی چنین تکبری درد و رنج فراوان و اتلاف وقت است.
برای مثال هنگامی که کلمبوس آمریکای شمالی را کشف کرد اعتقاد داشت به بردگی گرفتن سرخپوستها مشیت الهی است. او ـ آنقدر که اکنون به عقل ما میرسد ـ در باطن متوجه نبود که تنها به دلیل تکبر فکریاش گمان میکند از خواست خداوند باخبر است.
تکبر فکری با منصف بودن تناقض دارد، زیرا هنگامی که از موضوع مورد قضاوت خود بیاطلاع هستیم نمیتوانیم قضاوت منصفانهای بکنیم. اگر اطلاعاتی دربارهی یک مذهب (برای مثال مذهب بودا) نداشته باشیم، قضاوت منصفانهای هم در مورد آن نخواهیم کرد. اگر هم تصورات غلط، تعصبات، یا توهماتی دربارهی آن داشته باشیم همه را در قضاوت خویش دخالت میدهیم. دانش غلط، تعصبات، یا توهمها مانع از منصف بودن ما میشوند. حال اگر از نظر فکری متکبر باشیم سریع قضاوت میکنیم و به قضاوت خود اطمینان زیادی خواهیم داشت. واضح است که این گرایشها با منصف بودن (در قضاوت) مغایرت دارند.
چرا تواضع فکری برای تفکر سطح بالا ضروری است؟ زیرا آگاهی یافتن از نادانیمان، علاوه بر اینکه کمک میکند متفکر منصفی باشیم، باعث میشود تفکرمان از جهات مختلفی پیشرفت کند. همچنین ما را قادر میسازد تعصبها، باورهای غلط و عادات ذهنیای را تشخیص دهیم که به یادگیری ناقص منجر میشوند. برای مثال تمایل خود را برای پذیرفتن یادگیری سطحی در نظر بگیرید. بخش اعظم یادگیری انسان سطحی است، ما کمی یاد میگیریم و گمان میکنیم خیلی میدانیم، اطلاعات محدودی به دست میآوریم و بهسرعت آن را تعمیم میدهیم، تعاریف حفظی را با دانش انتزاعی اشتباه میگیریم، بدون تفکر آنچه را میخوانیم یا میشنویم میپذیریم، بهخصوص اگر این مسائل با باورهای عمیق ما یا باورهای گروه ما همخوانی داشته باشد.
بحثی که در این فصل دنبال میشود تواضع فکری را تشویق و به افزایش آگاهی شما از تکبر فکری کمک میکند. از این لحظه به بعد سعی کنید محدودیتهای دانش خود را هر چه بیشتر بشناسید و حساسیت فزایندهای به تکبر فکریِ غیرعمدی در خود داشته باشید و به این حساسیت ارج نهید. از بابت پیدا کردن نقاط ضعف تفکرتان به خود جایزه بدهید. تشخیص نقاط ضعف را نقطهی قوتی برای خود بدانید. حال برای شروع به پرسشهای زیر پاسخ دهید.
• آیا میتوانید فهرستی از تعصبهای مهم خود بنویسید؟ (به اعتقاداتی فکر کنید که دربارهی کشور، مذهب یا خانوادهی خود دارید و دیگران آنها را به شما منتقل کردهاند).
• آیا تابهحال پیش آمده که بدون داشتن شواهد کافی برای قضاوت کردن، در رد یا تأیید دیدگاهی بحث کنید؟
• آیا شده تابهحال بدون اینکه دیدگاه افرادی را که با آنها مخالف هستید بررسی کنید، گمان کنید گروه شما (خانواده، مذهب، ملت و دوستانتان) محق است؟
نظرات کاربران ۰