منو اصلی
ایلیت، اسم یک نفر است، اما نمیدانیم که او چند ساله است و آیا مرد است یا زن، دختر است یا پسر. در خانه، بیشتر اوقات صحبت از کردهها و ناکردهها ایلیت مطرح است و به نظر میرسد که این آدم نامریی، شخص دوستداشتنی و مهربانی باشد.
دخترم حدود سه سال عمر دارد. زیاد صحبت میکند. زمانی که او لب بر قصه کردن بگشاید، کسان دیگر در خانه نباید حق صحبتی داشته باشند و همه مکلفیت دارند تا به دقت به حرفهای او گوش بدهند. این قانونی است که خودش در خانوادهی حاکم ساخته و دیگران هم ناگزیرند تا از آن پیروی کنند و در غیرآن، سروصدایی و گریهیی در خانه راه خواهد انداخت که بعداً همه پیشیمان خواهند شد.
در باره هر موضوعی که در خانه مورد بحث باشد، او دخالت میکند و همیشه هم از «ایلیت»، آدم نامریی که نهخودش دیده و نه هم ما دیدهایم، صحبت میکند. معمولاً حرفهای زیاد بدی از ایلیت بر زبان نمیآورد و بیشتر اوقات بازهایهایش را با ایلیت بازگو میکند و این که او چه کار کرد و ایلیت چه کار میکرد. او دوست خیالی دخترم است.
با اینحال، مارجوری تیلور و کندیس ام. موتویلر، در مجلهی امریکایی «بازی» نوشتهاند که انسانها در عشق ورزیدن، به اشتراک گذاشتنِ زندگی و حتی فاش کردن درونیترین رازها و احساسات خود برای افراد خیالی، قابلیت ویژهای دارند. آنان معتقدند که افراد خیالی میتوانند اشکال گوناگونی به خود بگیرند، از جمله نسخههای تخیلی از انسانهای واقعی، شخصیتهای افسانهای کتابها و خلق انسانها یا لباسهای حیواننما که برای پاسخگویی به نیاز خالقشان ساخته شدهاند. به گفتهی این دو نویسنده، بیشتر دوستان خیالی، شخصیتهایی را که میسازیم و با آنها مراوده داریم و به طور معمول با آنها صحبت میکنیم، اما نامریی هستند.
مارجوری تیلور و کندیس ام. موتویلر در نوشتهی خود تاکید میکنند که ظرفیت خلق و وابسته شدن به یک دیگریِ خیالی نیازی به داشتن سابقهی طولانی در روابط اجتماعی یا تجربهی وسیع در تعاملات بین انسانها ندارد. کودکان دو-سه ساله با اسباب بازیهای حیوانی خودشان صحبت میکنند و به چیزهایی که آنها میگویند گوش میدهند. به گفتهی آنان، زمانی که کودک به یک اسباببازی شخصیت میدهد یا دوستی نامریی را به عنوان دوست ویژه اختراع میکند، درگیر نیازهای پایهای انسانی شده است. این نویسندگان میگوید: «ما تصمیم گرفتهایم که این شخصیتهای ساختگی را دوست خیالی بنامیم، واژهای که فکر میکنیم از همبازی خیالی که گاه توسط سایرین به کار گرفته میشود، مناسبتر باشد.»
مارجوری تیلور و کندیس ام. موتویلر میافزاید که خلقِ دوست خیالی تنها یکی از اشکال مختلف ابداعات تخیلیای است که در دوران پیش از کودکستان روی میدهد.
همچنین پل.ال. هریس نیز در کتاب «تاثیر تخیلات»، گفته است که چگونه خیالپردازی دربارهی افکار، رفتارها و احساسات شخص یا موجودی دیگر، زمینهای را فراهم میکند که در آن کودکان با دیدگاههای مختلف رو به رو شده و مهارت کسب کنند. به گفتهی او، این امر تمرینی برای شبیهسازی نقطه نظر سایر افراد در زندگی واقعی خواهد بود.
مارجوری تیلور و کندیس ام. موتویلر مینویسند که کودکان در بازی با دوست خیالیشان، امکان تعامل اجتماعی را کشف میکنند به طوری که در پرورش مفهوم دوستی به آنها کمک میکند. آنان در مقالهی در مجله «بازی» برخی از یافتههای تحقیقاتی خود را در خصوص بازیهای خیالی تشریح کرده و به این پرسش پرداخته که آیا کودکان میفهمند که دوستان خیالیشان صرفاً غیرواقعی هستند، سوالی که در خصوص آن مطالعات زیادی صورت نگرفته است. نتایج نشانددهنده این است که بازی تخیلی کودکان بیش از آنکه نشانگر سردرگمی آنان باشد، آگاهیشان از واقعیت را به تصویر میکشد.
کشف واقعیتها
مارجوری تیلور و کندیس ام. موتویلر مینویسند که کودکان در بازی با دوست خیالیشان، امکان تعامل اجتماعی را کشف میکنند به طوری که در پرورش مفهوم دوستی به آنها کمک میکند. به گفتهی آنان، برخیها تصویر کلیشهای درمورد کودکی که دوست خیالی دارند، کودکی خجالتی، گوشهگیر و دچار مشکلات عاطفی است که نیاز دارد دوستانی واقعی برای خود داشته باشد. این تصویر منفی احتمالاً مستلزم این واقعیت است که کودکان در واقع گاهی از دوستان خیالی بهره میگیرند تا از عهدهی مشکلات خود برآیند.
مارجوری تیلور و کندیس ام. موتویلر میگویند که قوهی تخیل، منبع قدرتمندی برای کودکان در حل مشکلات است. کودکان میتوانند با اعتماد به نفس از کنار یک سگ ترسناک بگذرند وقتی که یک ببر نامریی در کنار آنهاست؛ آنها میتوانند با همراه خیالی خود در مورد وقایع ناراحت کنندهای که اعضای خانواده را درگیرکرده، صحبت کنند و بدانند که راز آنها محفوظ باقی میماند. به هر روی، تظاهر به داشتن یک همراه خیالی بیشتر به این دلیل اتفاق میافتد که سرگرم کننده است تا اینکه کودک دچار پریشانی عاطفی است.
این دو نویسنده تاکید کرده ککودکانی که دوستان خیالی برای خود میسازند اجتماعیتر ظاهر میشوند و از روابط خود با دیگران بیشتر لذت میبرند. به گفتهی آنان، تحقیقات آنان در آزمایشگاه دانشگاه اورگن و در جاهای دیگر بر این نظر صحه گذاشته و نشان میدهد که داشتن دوستی خیالی با ویژگیهای مثبتی چون درک اجتماعی قوی و همچنین، کمتر خجالتی بودن و به نسبت سایر کودکان برونگراتر بودن، در ارتباط است.
در این مقاله آمده است دوستان خیالی اغلب نامریی هستند. برخی از این دوستان نامریی، دختران و پسرانِ معمولیای هستند که به عنوان همبازی خوب، کاربرد دارند. به نظر میرسد که کودکان از اینکه این دوستان چه شکلی هستند و چگونه رفتار میکنند تصویر ذهنی واضحی دارند. آنها هیچ مشکلی در نقاشی کردن آنها و توصیف شخصیتشان ندارند. مثلاً ممکن است، جزییاتی مانند بامزه بودن دوست خیالی که باعث خنده آنها میشود و اینکه یک همراه خوب است را بیان کنند. بعضی از دوستان خیالی ویژگیهای دارند که آنها را از حیطهی چیزهایی که در دنیای واقعی میتوان از یک همبازی انتظار داشت، خارج میکند. مثلاٌ، برخی تواناییهای ویژهای مانند پرواز کردن، جنگیدن با کروکدیلها، یا شعبدهبازی و جادوگری دارند. بعضی دیگر، ویژگیهای غیرمعمول فیزیکی دارند، مثلاً خیلی کوچک هستند.
با اینحال، مارجوری تیلور و کندیس ام. موتویلر تاکید میکنند که ساختن یک دوست خیالی شکل سالم و متداول از بازی تخیلی است، به خصوص برای فریب دادن والدین، آموزگاران و روانشناسان. گوناگونی انواع دوستانی که کودکان میسازند قابل توجه است، برخی نامریی هستند و برخی برمبنای اشیا، مثل اسباب بازیهای محبوب ساخته میشوند. کودکان بر اساس وضعیت روحی خود، جزییات و داستانهایی در مورد دوست خیالی خود میآفرینند که معمولاً مایل هستند آنها را برای دیگران تعریف کنند. گاهی اوقات محتوای رویاپردازی یا نشانههای جذب عاطفیِ شدنِ یک کودک، حاکی از آن است که احتمالاً او درمورد اینکه چه چیز واقعی و چه چیز غیرواقعی است، سردرگم شده است.
به هر حال، پاسخ کودکان به سوالها در مورد دوست خیالیشان، اغلب توانایی آنها را در تفکیک بین رویا و واقعیت تصریح میکند. همان کودکی که در مورد یک فیل ارباب و پرحرف که میتواند او را ببیند و صدایش را بشنود با مصاحبه کننده صحبت کرده است، احتمالاً چند دقیقه بعد به محقق لبخند میزند و به او یادآور میشود که اینها صرفاً تخیلی هستند.
نظرات کاربران ۰