منو اصلی
زندگی مجموعهای از تصمیمات مختلف است که در گسترهای از موقعیتها و مشکلات بسیار ساده تا بسیار پیچیده اتخاذ میگردند. ما هر روز تصمیمهای زیادی برای خود میگیریم که بعضی از این تصمیم ها ساده و کم اهمیت بوده و ممکن است تأثیر خیلی زیادی روی زندگی ما نداشته باشند مثل لباس پوشیدن یا غذا خوردن، ولی بعضی از آنها مهم هستند و میتوانند اثر خیلی زیادی روی زندگی ما بگذارند مثل انتخاب شغل یا رشته تحصیلی و… مهارت تصمیم گیری یک امر مهم و اساسی در زندگی هر فرد است و موفقیت یا عدم موفقیت افراد ارتباط بسیار زیادی با تصمیم گیری های صحیح آنها دارد.
هریک از ما ممکن است با این شرایط روبهرو شده باشیم که نیاز به تصمیم گیری برای یک موقعیت حساس یا مهم داشتهایم. اگر پاسخ معمول شما به اغلب این شرایط، «نمیتوانم تصمیم بگیرم» باشد، مهارت تصمیم گیری مؤثر میتواند به شما کمک کند تا با اعتماد به نفس بیشتر تصمیمات صحیحتری را اتخاذ کنید. رشد توانایی تصمیمگیری به افراد احساس آزادی بیشتری بخشیده و موجب کنترل بهتر آنان بر زندگیشان میگردد.
عامل کلیدی در اینکه «باعث رخ دادن رویدادها شویم» نه اینکه «تسلیم رخ دادن آنها باشیم»، تصمیم گیری ماهرانه است. منظور آن است که با مجهز بودن به مهارت تصمیم گیری و بهکارگیری بجا و مناسب آن در زندگی میتوانیم خودمان عامل اتفاق افتادن حوادث و وقایع پیرامونمان باشیم و به جای اینکه به شرایط اجازه دهیم تا سرنوشت ما را رقم بزند، خودمان تعیینکننده رویدادها و سرنوشت خویش باشیم.
تصمیم گیری فرایند انتخاب یک شیوه عمل از میان اعمال متنوع است.
این فرایند شامل استفاده از چیزهایی است که در دست دارید (یا میتوانید به دست بیاورید) برای رسیدن به آنچه که میخواهید.
اگر شما تنها یک انتخاب ممکن در اختیار داشته باشید (یا یک راه حل بیشتر نداشته باشید) با فرایند تصمیمگیری روبهرو نیستید.
البته حتی اگر در چنین شرایطی با دو گزینه عملی کردن یا نکردن یک راه حل مواجه باشید و باید یکی از آنها
برحسب عادت گرفته میشوند و عملاً فرد با مشکل انتخاب از میان گزینههای متعدد روبهرو نیست، اما در هر حال هر موقعیتی که شامل سنجش دو یا چند گزینه برای عمل و انتخاب یکی از آنها باشد، نوعی تصمیم گیری به حساب میآید.
برخی افراد حتی قادر به برطرف کردن مسائل روزمره خود نیستند و وقتی در موقعیتی قرار میگیرند که مستلزم تصمیمگیری است، دچار پریشانی، دستپاچگی و ناراحتی میشوند. در مقابل این گروه، افراد دیگری نیز وجود دارند که نه تنها در این گونه موقعیتها دچار اضطراب و سردرگمی نمیشوند، بلکه هر بار که در موقعیت تصمیمگیری قرار میگیرند، سعی میکنند تجربیات گذشتهشان را به کمک گرفته و نقاط ضعف خود را بهبود بخشند. عمدهتری علت موفقیت این افراد آن است که هنگام مواجهه با مشکل یا چالشی که باید برای آن تصمیمگیری کنند) از روشی منظم و مرحله به مرحله استفاده کرده و فنون مهارت تصمیمگیری را به خوبی بهکار میبندند.
صرفنظر از نوع تصمیمی که قرار است گرفته شود، همه تصمیم گیری ها از الگوی مشابهی پیروی میکنند. مراحل فرایند تصمیم گیری عبارت است از:
۱. تشخیص مشکل و تعیین موقعیت مستلزم تصمیم گیری
تصمیم گیری با این امر آغاز میشود که فرد یا گروهی تشخیص دهند که مشکلی وجود دارد که باید برای حل آن تصمیم گیری نمود. در این مواقع، نیاز به تغییر در یک موقعیت خاص احساس میگردد و فرد یا گروه باید برای بهبود بخشیدن به آن موقعیت، تمهیداتی فراهم کنند.
وقتی مشکل به قدری پیچیده و بزرگ باشد که به راحتی نتوان آن را به صورت عینی تعریف کرد، باید آن را به چند مشکل کوچکتر تجزیه نمود و برای هریک چارهای اندیشید و در نهایت همه را در جهت حل مشکل اصلی هدایت کرد. البته در این مواقع باید اهمیت مشکلات فرعی را نیز در نظر گرفته و بر این اساس آنها را اولویتبندی و مورد رسیدگی قرار داد.
در تعریف مشکلی که برایتان پیش آمده باید نقش خودتان و میزان مسئولیتی که در قبال تصمیم گیری برای آن دارید را مشخص کنید.
در تصمیماتی که از حد توانایی و مسئولیت شما خارج است، بیش از اندازه وارد نشده و خود را به خاطر ایجاد مشکل و یا عدم توانایی حل آن سرزنش نکنید.
از سوی دیگر از تصمیماتی که به شما مربوط بوده و در حیطه مسئولیت شما است شانه خالی نکرده و مسئولیت تصمیم گیری و عمل در آن موقعیت را صرفاً بر دوش دیگران قرار ندهید.
به خاطر داشته باشید که برای تعریف دقیق مشکل و تعیین نقشی که در آن دارید میتوانید از اطرافیان و افراد آگاه در آن زمینه کمک و مشورت بگیرید اما در نهایت خودتان باید فرایند تصمیم گیری را به انجام رسانده و مسئولیت آن را برعهده بگیرید.
۲. ارزیابی موقعیت و مدنظر قرار دادن اهداف ( مهارت تصمیم گیری )
پس از اینکه تعیین کردید که مشکلی وجود دارد و باید برای حل آن تصمیم گیری نمایید، مشخص کنید که منظورتان از فرایند حل مشکل چیست و چه زمانی برای شما مسلم میگردد که مشکل حاضر حل شده و فرایند تصمیم گیری با موفقیت به انجام رسیده است. به عبارت دیگر به طور عینی برای خودتان تعریف کنید که معیارهای شما برای تصمیم گیری موفق و حل مشکل چیست و در چه صورت رضایت شما از این روند تأمین خواهد شد. بدین ترتیب شما برای خود اهدافی را در نظر گرفته و آنها را ملاک عمل خود قرار میدهید. مثلاً فردی که با تصمیمگیری برای انتخاب شغل روبهرو است،
ممکن است این اهداف را برای خود تعیین کند:
الف) رضایت شغلی و احساس راحتی در کاری که بدان مشغول است؛
ب) تناسب شغل با آموزشها و تخصصهایی که دریافت کرده است؛
ج) درآمد کافی و متناسب با هزینههای زندگی؛ و…
در نهایت اگر تصمیم گیری برای اشتغال در یک شغل، نیازها و اهداف از پیشتعیین شده وی را پوشش داده باشد، فرایند تصمیم گیری او به طور بهینه صورت گرفته و نیازی به تجدیدنظر نخواهد داشت.
اما اگر اهداف مذکور تا حد رضایت بخشی محقق نشده باشند، فرد باید فرایند تصمیمگیری را از سرگرفته و یا اصلاحاتی در تصمیم قبلیاش به عمل آورد.
اهدافی که هرکس انتخاب میکند، متأثر از ارزشها و باورهای وی میباشد. بنابراین آگاه بودن از ارزشها و اولویتبندی فردی، خانوادگی و اجتماعی به شما کمک میکند تا بتوانید آنچه را که واقعاً میخواهید، روشنتر و بهتر درک کنید.
پیش از تعیین اهداف، ضروری است که شرایط و موقعیت موجود را تحلیل کنید. وقتی تشخیص دادهاید که بین آنچه که الان هست با آنچه که دوست دارید باشد، تفاوت وجود دارد، پس برای اینکه دریابید که چه چیز باعث به وجود آمدن این تفاوت شده است، باید موقعیت را به دقت بررسی کنید. سعی کنید علت حقیقی این تفاوت را جویا شوید، نه صرفاً نشانههای آن را. با بررسی دقیق شرایط میتوانید روابط علت و معلولی موجود را شناسایی کرده و بهتر به تأثیر و تأثر کارهایتان پی ببرید. از سوی دیگر بررسی موقعیت و شرایط موجود به شما این امکان را میدهد که اهداف واقعبینانهتری را برای خود برگزیده و از گذاردن اهدافی که از حد توانایی، امکانات یا منابع شما خارج بوده و لذا ناکامی و عدم موفقیت شما را در پی خواهند داشت، اجتناب کنید.
۳. جستوجوی گزینهها ( مهارت تصمیم گیری )
در این مرحله باید به دنبال راهحلها و گزینههای موجود برای عمل باشید. سعی کنید تنها به موارد آشنا و مأنوس بسنده نکرده و انتخابهای متنوع و فراوانی را مدنظر قرار دهید. در بیشتر موقعیتها به علت محدودبودن زمان و امکانات، نمیتوان تمام گزینهها برای عمل را کشف کرد. تفکر خلاقانه، مطالعه و مشورت با افراد آگاه میتواند امکانات بیشتری را در این زمینه در اختیارتان گذارده و در شناسایی گزینههای موجود به شما کمک کند. به هر حال سعی کنید بنا بر اهمیت و نوع تصمیمی که پیش رو دارید، برای پیدا کردن راهحلها و انتخابهای متنوع زمان و تلاش متناسبی صرف کنید. اگر در حال گرفتن تصمیم بسیار مهمی هستید که ممکن است مسیر زندگیتان را تعیین کند، از این مرحله به آسانی نگذرید و همه امکانات را در نظر بگیرید. هیچ گزینهای را به این دلیل که از امکانپذیر بودن آن مطمئن نیستید، کنار نگذارید و همچنین از گزینههایی که به نظرتان بیاهمیت هستند، نیز غافل نشوید چرا که ممکن است همان گزینه بهترین راه حل باشد. همه گزینههای موجود را یادداشت کرده و برای انتخاب بهترین آنها وارد مرحله بعد شوید.
۴. انتخاب بهترین گزینه برای عمل
یکی از عناصر کلیدی فرایند تصمیم گیری آن است که از قبل بیندیشید که «اگر این کار را انجام دهم چه چیزهایی ممکن است اتفاق بیافتد» به عبارت دیگر پیامدهای مثبت و منفی هریک از گزینههایی که در مرحله قبل یادداشت کردهاید را بررسی کنید. جمعآوری اطلاعات میتواند شما را در این پیشبینی یاری نماید. اگر مطمئن نیستید که پیامد یک انتخاب مثبت یا منفی است، این سؤالات را از خود بپرسید:
پیامدهای تصمیم گیری ، همیشه به طور کامل و ۱۰۰ درصد مثبت و مطابق میل فرد تصمیمگیرنده نیست. همواره باید در کنار پیامدهای خوب، برخی پیامدهای بد را نیز پذیرفت. اما یک تصمیمگیری موفق به معنای انتخاب راهحلی است که پیامدهای خوب آن به برخی پیامدهای بد توأم با آن بیارزد. تفکر و عمل با دقت به شما کمک خواهد کرد تا پیشبینیهای بهتری از پیامدهای تصمیمتان داشته باشید.
در بررسی گزینهها باید منابع حمایتکننده و بازدارنده موجود برای هر انتخاب را مدنظر قرار دهید و گزینهای را انتخاب کنید که بتوانید آن را به عمل درآورید. دقت کنید که چه منابعی برای به عمل درآوردن هریک از گزینهها نیاز دارید؛ چه میزان زمان، هزینه، نیرو، مهارت، دانش و یا سایر منابع مورد نیاز است؛ از چه موانعی باید بگذرید؛ کدام گزینه بیشتر با اهداف و ارزشهای شما و اهدافی که تعیین کردهاید، هماهنگ است.
ممکن است بعد از بررسی دقیق گزینهها به این نکته دست یابید که هیچ یک از آنها نمیتوانند راهحل مناسبی برای مشکل شما باشند. در صورتی که بهترین انتخاب وجود نداشته باشد و هیچ یک از گزینهها رضایتبخش به نظر نرسند، شما میتوانید با ترکیب یا تلفیق برخی از ایدهها و امکانات، گزینههای جدیدی را خلق کنید. در هر صورت شما میتوانید برای جستوجوی اطلاعات بیشتر و دقیقتر، عمل خود را کمی به تعویق بیندازید اما هرگز نباید به این دلیل که پاسخ کاملی برای موقعیت نیافتهاید، کل فرایند تصمیمگیری را به تأخیر انداخته یا نادیده بگیرید.
به منظور مسلط شدن بر مهارت تصمیمگیری، تمرین کنید تا زمانی که تصمیم شما قابل لغو یا برگشت است، سریع تصمیمگیری کنید. اما این نکته را نیز فراموش نکنید که زمانی که تصمیمات مهم و غیرقابل بازگشتی را پیش روی دارید، هرگز عجله نکرده و به خودتان فرصت دهید تا تمام گزینهها و پیامدهای موجود را دقیقاً بررسی کرده و به آنها احاطه کامل پیدا کنید.
۵. عملی نمودن تصمیم اتخاذ شده
مهارت تصمیم گیری با انتخاب بهترین گزینه تمام نمیشود، بلکه باید این انتخاب را اجرا کنید. معمولاً اغلب افراد به تصمیمات خود عمل میکنند، هرچند گاهی اوقات در تصمیماتی که مستلزم کار گروهی میباشند، وقفه یا کمکاری صورت میگیرد.
در این گونه تصمیمات برای اینکه انگیزه گروه برای به اجرا در آوردن تصمیم اتخاذ شده افزایش یابد، بهتر است همه اعضای آن در فرآیند تصمیمگیری به طور یکسان مشارکت داشته و اعمال نظر کنند. بیشتر تصمیمات به تنهایی نمیتوانند مشکل اصلی را حل کنند اما شما را در موقعیتی قرار میدهند که بتوانید با گرفتن تصمیمات اضافی در راه حل مشکلتان گام بردارید و به اهدافتان نزدیکتر شوید.
بعد از اینکه تصمیمی را گرفتید، باید تمام مسئولیت و پیامدهای آن را بپذیرید و تا زمانی که تغییرات و بهبودهای پیشبینی شده رخ دهند، بر سر تصمیم خود ایستادگی کنید. در این راه توانایی و اراده خود را تقویت نموده و اجازه ندهید مشکلاتی که بر سر راهتان قرار میگیرند، شما را از مسیر و هدف اصلیتان منحرف سازند. از این نترسید که تصمیمی بگیرید و پس از مدتی مجبور شوید در آن تجدیدنظر کنید – این بخشی طبیعی از فرایند تصمیمگیری است. چون اغلب تصمیمات در زمانی گرفته میشوند که هنوز اطلاعات کافی در دست نبوده و یا همه منابع لازم برای عملی نمودن تصمیم در اختیار فرد تصمیمگیرنده نیست. بنابراین طبیعی است که برخی تصمیمگیریها به طور موقت صورت پذیرفته و پس از مهیا شدن شرایط تصمیمگیری بهتر، در تصمیم اولیه تجدیدنظر یا اصلاحاتی صورت بگیرد. توجه کنید که شما بهترین کار ممکن را با آنچه
که در دست داشتهاید، به انجام رساندهاید و از خودتان انتظار بیش از حد نداشته باشید.
۶. ارزیابی نتایج در مهارت تصمیم گیری
پس از به اجرا درآوردن یک تصمیم، باید نتایج و پیامدهای آن مورد ارزیابی قرار گیرد تا مشخص شود آیا اثربخش بوده است یا خیر. حتی تصمیمات عادی و روزمره نیز باید به صورت دورهای ارزیابی شوند تا ببینیم آیا هنوز برای موقعیت فعلی مناسب هستند یا اینکه باید مورد تجدیدنظر واقع شوند. در صورتی که ارزیابی نتایج حاکی از آن باشد که مشکل تا حد قابل قبولی برطرف شده و اهداف اولیه محقق شدهاند، فرایند تصمیمگیری در این موقعیت خاص به پایان میرسد و در غیر اینصورت باید به اولویت بعدی گزینههایی که انتخاب کرده بودید بازگردید و آن را به آزمایش بگذارید. اگر باز هم نتیجه بخش نبود، این امکان وجود دارد که در مراحل قبلی مثل تعریف مشکل و… اشکالی وجود داشته است. در این مواقع باید فرایند تصمیمگیری را از سر گرفته و بار دیگر مراحل را با دقت و تأمل بیشتری تکرار کنید. اگر باز هم نتوانستید از عهده حل مشکلتان برآیید میتوانید با روانشناس، مشاور یا سایر افراد متخصص در این زمینه مشورت کرده و از آنها یاری بخواهید. اما به خاطر داشته باشید که این افراد تنها میتوانند در تعریف مشکل و معرفی گزینههای بیشتر باری عمل به شما کمک کنند و در نهایت خود شما هستید که باید تصمیم بگیرید و این تصمیم را به اجرا درآورید. تمرین این مهارت در حضور افراد متخصص به شما کمک میکند تا بتوانید بر آن مسلط شده و آن را به سایر موقعیتهای زندگیتان تعمیم دهید.
توصیههای معمول در فرایند تصمیم گیری مهارت تصمیم گیری
برخی افراد با روش «تکلیف مدار» تصمیمگیری میکنند. این افراد ترجیح میدهند یک هدف و محدوده زمانی آن را مشخص کرده و با جمعآوری حقایق و ارزیابی اطلاعات موجود دست به انتخاب بزنند. گروه دیگری از افراد فرایند تصمیم گیری را صرفاً یک فعالیت اجتماعی دانسته و به عنوان کاری که باید با تأمل و دقت انجام گیرد، به آن نمینگرند. اما افرادی در فرایند تصمیمگیری موفق هستند که هم به روابط اجتماعی و هم به خود تکلیف توجه میکنند. مهارت تصمیمگیری در افراد میتواند با مطالعه و تمرین بهبود یابد. هرکسی در هر سنی و یا هر وضعیت تحصیلی میتواند بیاموزد که چگونه مهارتهای تصمیمگیری خود را بهبود ببخشد. تصمیمگیری چیزی نیست که از روی عادت انجام پذیرد، بلکه نیازمند افکار هوشمندانه و دقیق و توانایی پیشبینی پیامدها است.
برای بهبود مهارت تصمیم گیری باید:
همچنین از اقدامات و اشتباهات ذیل که اغلب تصمیمگیرندگان ناوارد مرتکب میشوند، اجتناب کنید:
خاص؛
مدلهای تصمیم گیری در مهارت تصمیم گیری
تصمیم گیری یک فرایند پویا است.
زیرا اغلب تصمیمات وابستگی و رابطه متقابل با یکدیگر دارند.
تصمیماتی که در زمان گذشته اتخاذ شدهاند روی تصمیمات بعدی اثر گذارده و یا از آنها تأثیر میپذیرند. بین تصمیمات مختلف، سه مدل ارتباطی ذیل برقرار است:
این تصمیمات فرعی تعیین میکنند که تصمیم مرکزی با چه کیفیتی انجام شود و نتایج آن تا چه میزان رضایتبخش بوده است. مثلاً اگر تصمیم محوری خرید یک خانه باشد، تصمیمات فرعی زیادی در این راستا باید گرفته شوند از قبیل: محل، نوع خانه، روشهای تهیه پول، زمان و چگونگی اسباب کشی، چارهاندیشی برای تغییر مسیر محل کار یا مدرسه فرزندان، نزدیکی خانه به تسهیلات مورد نیاز و چگونگی تهیه آنها و بسیاری موارد دیگر. هر تصمیم فرعی نیز ممکن است به تصمیمات فرعیتری نیاز داشته باشد. مثلاً چنانچه این نقل مکان نیازمند آن باشد که خانواده برای تهیه پول وام بگیرند، باید به فکر چگونگی و شرایط دریافت وام، نحوه و میزان توانایی پرداخت آن، محلی که میتوانند از آنجا تقاضای وام کنند و… نیز باشند.
مثلاً شما تصمیم گرفتهاید که مبلمان جدیدی برای منزلتان بخرید، این تصمیم موجب میگردد تا شما تصمیم بگیرید که با مبلمان قبلیتان چکار کنید. به عبارت دیگر در این گونه تصمیمها «یک چیز منجر به چیز دیگری میشود» و فرایند تصمیمگیری یک ماهیت تداومی است. تصمیمات زنجیرهای هم میتوانند خودشان ایجاد گردند و هم ممکن است به عنوان بخشی از یک مجموعه تصمیم اصلی و فرعی باشند.
شاخه دیگر آن دانشگاههای آزاد باشند که برای هر کدام باید تصمیمات و گزینههای جداگانهای در نظر گرفته شود.
بسیاری از افراد از گرفتن این گونه تصمیمات میترسند زیرا فکر میکنند تنها یک انتخاب درست وجود دارد و این باعث میشود تا از پیامدهای احتمالی تصمیم غلطشان بترسند. اما همه تصمیمات در جای خود میتوانند مفید و کارساز باشند، گرچه منافع آنها ممکن است متفاوت از یکدیگر باشند. به عنوان مثال انتخاب دانشگاه دولتی میتواند از هزینههای مربوط به تحصیل فرد بکاهد، اما ممکن است به علت دوری راه نیازمند هزینههای بیشتری برای رفت و آمد باشد. در عین حال انتخاب دانشگاه آزاد که نزدیک به محل زندگی فرد بوده و هزینههای زیادی برای رفت و آمد نیاز ندارد، با هزینههای سنگین برای تحصیل توأم خواهد بود. در هر صورت انتخاب هریک از گزینهها ممکن است پیامدهای مثبت و منفی به دنبال داشته باشد و پیامدهای هریک میتوانند فرصتی برای رشد و یادگیری فراهم کنند.
۱. مشخص کنید که با چه مشکل یا موقعیتی برای تصمیمگیری روبهرو هستید؛
۲. اهدافی که میخواهید به آنها برسید را تعیین کنید؛
۳. معیارهای محقق شدن این اهداف را مشخص کنید، به عبارت دیگر تعیین کنید چه زمانی و برچه اساسی رضایت شما از محقق شدن اهدافتان تأمین خواهد شد؟
۴. بررسی کنید که به چه منابعی برای دستیابی به اهدافتان نیاز
دارید؛
۵. گزینههای موجود برای رسیدن به اهدافتان را لیست کنید؛
۶. با توجه به پیامدهای مثبت و منفی احتمالی هر گزینه، بهترین گزینه برای عمل را انتخاب کنید؛
۷. برای به عمل درآوردن گزینه انتخابیتان طرحریزی کرده و اعمالتان را سازماندهی کنید؛
۸. بررسی کنید که آیا با توجه به منابع حمایتکننده و همچنین موانع موجود برای عملی ساختن تصمیمتان، نیاز به تجدیدنظر در انتخابتان دارید یا خیر؛
۹. طرح خود را اجرا نمایید؛
۱۰. بررسی کنید که آیا معیارهای شما برای رسیدن به اهدافتان محقق شده است و یا اینکه آیا مشکل برطرف شده و رضایت شما تأمین گردیده، یا نیاز به تصمیمگیری مجدد دارید.
الگوی تصمیمگیری صحیح
۱. چالش یا تصمیمی که با آن روبهرو هستید:
۲. انتخابها:
انتخاب ۱:
انتخاب ۲:
انتخاب ۳:
۳. پیامدهای هر انتخاب

تصمیم آن است که:
…
دلیل آن است که:
کلمات کلیدی: مهارت تصمیم گیری | فرایند مهارت تصمیم گیری | چگونه مهارت تصمیم گیری تقویت کنیم؟ | چرا مهارت تصمیم گیری ؟ | تاثیرات مهارت تصمیم گیری
نظرات کاربران ۰