منو اصلی
ما کودکان زیادی را در سنین قبل از مکتب مطالعه کردیم؛ چراکه آنها درمورد هم نشین و دوستخیالی خودشان صحبت میکنند. ما شواهد زیادی در تحقیقات داریم که نشان میدهد کودکانِ خیلی بزرگتر از این سن هم همنشین خیالی دارند؛ اما آنها درونی هستند و درموردشان زیاد صحبت نمیکنند. ممکن است آنها کمی برای گفتن دربارهی دوست خیالیشان مردد باشند؛ اما بههرحال آنها را دارند.
در این باره، ساینس فرایدی با تریسی گلیسون روانشناش رشد و استاد روانشناسی دانشگاه ولزلی گفتگو کرده است. خانم گلیسون روابط کودکان با شخصیتهای حقیقی و فرضی را مورد مطالعه قرار داده است.
گلیسون میگوید: «فکر میکنم همنشین خیالی میتواند به ما به میزان قابلتوجهی بیاموزد که کودکان چگونه درمورد روابط فکر میکنند. یکی از چیزهایی که فهمیدنش بسیار سخت است این است که کودکان دربارهی روابط با افراد دیگر چه چیزی را میدانند و چه چیزی را نمیدانند، بهویژه کودکان در سنین قبل از مکتب که حقیقتاً در آستانهی واردشدن در دوستیها هستند و ممکن است خودشان دوست کسی بشوند. اندکی زمان میبرد تا بفهمید دوستی چیست و شما باید چه کنید و اینکه دوستی با دیگر روابط شما با افرادی مثل بزرگسالان یا خواهر وبرادر یا دیگران چه فرقی میکند.»
باتوجه به میزان شایعبودن همنشینان خیالی، والدین چگونه باید این پدیده را مدیریت کنند؟ سایفرای اخیراً با گلیسون گپی گفتگویی داشته تا بیشتر بفهمد که همنشینهای خیالی چه هستند و والدین باید در انتظار چه باشند اگر فرزندشان چنین همنشینی داشت.
سایفرای: انواع مختلف همنشین خیالی چیست؟
تریسی گلیسون: من دو نوع را بررسی میکنم. نوع اول همنشین خیالی نامری است. اینها ممکن است افراد، حیوانات، هیولاها، مخلوقات افسانهای، ارواح، اشباح یا هرچیز دیگری باشند که شما بگویید. من یک بار کودکی را دیدم که دوست نامرییاش سایهاش بود؛ اما نه سایهی واقعیاش! بلکه همنشینی براساس تصورش از سایه. زیرا این دوست خیالی زندگی خود را داشت، یعنی فکر کنید مثل پیتر پن. نوع دوم به اصطلاح اشیای جانبخشی شده است، اشیایی که کودکان به آن زندگی بخشیده و شخصیت میدهند. اینها اغلب حیوانات عروسکی یا آدمکها هستند؛ اما ممکن است واقعاً شامل هر شیئی مانند قطار اسباببازی، پتو یا شخصیتهایی در بازیها باشند.
گاهی اوقات وقتی مردم در رابطه با این پدیده صحبت میکنند، از نوع سوم هم حرف میزنند: نقش شخصیتها را بازیکردن. نه به این صورت: «من امروز تظاهر میکنم که مادر هستم»؛ بلکه کودکانی که نقشی را به عهده میگیرند. اغلب، این نقش نام متفاوتی دارد. ممکن است تکهای لباس با آن مرتبط باشد. مثلاً شاید شما نوعی ابرقهرمان هستید که لباسی دارید که همه جا میپوشید. کودکانی هستند که این نقشها را میگیرند و برای ماههای متمادی آن را حفظ میکنند و تنها زمانی جواب میدهند که به اسم همان شخصیتی صدایشان کنید که نقش آن را بازی میکنند یا اینطور چیزها.
با همنشین خیالی، دیگریای را خلق میکنید که هیچ نمونهی فیزیکیای ندارد. با شیئی جانبخشیشده، دیگریای را خلق میکنید که در یک شیء تجسم یافته است و با این شخصیت که نقشش را بازی میکنید، دیگریای را خلق میکنید که خودتان به آن تجسم میبخشید.
سایفرای: برخی از یافتههای جالب پژوهش شما چیست؟
گلیسون: ما فهمیدیم که تفاوتهای جالبی بین این دو نوع اول از همنشینهای خیالی هست. بهطور خاص، کودکان اغلب، نه همیشه، روابطی تقریباً همسطح با دوستان نامریی ایجاد میکنند؛ اما در رابطه با اشیای جانبخشیشده بیشتر به روابط غیرهمسطح یعنی سلسلهمراتبی متمایلاند، بهطوریکه کودک رییس و توانمندتر است و بهنوعی مراقب شیء است؛ هرچه که باشد.
از نظر اینکه کودکان چگونه به روابطشان فکر میکنند تفاوتهای جالبی پیدا میکنید. کودکانی که همصحبت خیالی نامریی یا روابط همسطح دارند، از لحاظ فهم چیستیِ دوستی و تفکر درباره آن رابطه، اندکی جلوتر از همسالان خود هستند. به نظر میرسد که آنها قدری بیشتر از این روابط سر درمیآورند؛ اما نمیدانیم جهت این رابطه کدام طرفی است: آیا شما همنشینی خیالی و نامریی یا رابطهای همسطح ایجاد میکنید و سپس این به شما درک بهتری میدهد یا چون درحالحاضر درک بهتری دارید، این نوع رابطه را ایجاد میکنید؟ این فقط در حد همبستگی است؛ جهتش معلوم نیست.
سایفرای: داشتن همنشین خیالی چه نشانههایی دارد؟
گلیسون: والدین معمولاً وقتی متوجه این موضوع میشوند که بچهها به آنها گفتهاند. علیرغم نگاه کلیشهای به همنشینی خیالی که در آن کودکی نشسته و با هوا حرف میزند، ماجرا واقعاً تا این حد اتفاق نمیافتد. گاهی اوقات کودکان با اشیا صحبت میکنند؛ اما بیشترِ اوقات، از همنشین خیالی خودشان به والدین گزارش میدهند. اگر همنشین خیالی اسم معمولی داشته باشد، بیشترِ والدین عکسالعملهایی شبیه به این دارند: «عجب! استیون کیست؟» و بعد از معلمِ کودکشان در مکتب میپرسند: «آیا در صنف استیون دارید؟» سپس میفهمند که نه، استیونی در کار نیست؛ بلکه فردی کاملاً ساختگی است. اما اگر فرد ساختگی اسم معمولی داشته باشد و کارهای معمولی انجام دهد، مدتی طول میکشد تا والدین بفهمند این درحقیقت دوستی خیالی است.
سایفرای: بهنظر شما چرا کودکان همنشین خیالی میپرورانند؟
گلیسون: من مطمینم به تعدادِ کودکان دلایل مختلف وجود دارد. ما نمیتوانیم چیز خاصی پیدا کنیم و به آن اشاره کنیم.
بهعقیدهی من خیلی از کودکان دوست خیالی میسازند چون سرگرمکننده است. کودکانی که اینها را میسازند احتمالاً بسیار اهل معاشرت هستند؛ مثلاً اغلب کمتر از کودکان دیگر خجالتی هستند. بهعلاوه آنها احتمالاً کودکانی هستند که واقعاً اهل رویاپردازی اند. آنها حتی مستقل از همنشینان خیالیشان بسیار درگیر بازی کردن میشوند. درنتیجه این بهنحوی ترکیبی جادویی است: کسی باشید که هم عاشق انسانهاست و هم عاشق رویاپردازی است. این چیزی است که دنبالش بودید: کسی را درست کردید که میتوانید با او تعامل کنید و همچنین از طریق صحبت کردن از این همنشین خیالی مبنایی دارید برای تعامل با آدمهای واقعی دیگر در زندگیتان.
بهنظر من این اغلب راهی است برای کودکان تا در مکالمه آدم بزرگها شرکت کنند. بهعلاوه آنها در باره همنشین خیالیشان متخصص میشوند. زمانی که شما سه یا چهار ساله هستید، متخصص هیچ چیزی نیستید. داشتن حوزهای که در آن کسی بشوید که تمام دانش و اطلاعات را دارید فوقالعاده جالب است. بنابراین بهنظر من این بسیار جذاب است.
سایفرای: اگر والدین بفهمند که کودکانشان دوستی خیالی دارند، چهکار میتوانند بکنند؟
گلیسون: من این را مانند هر جنبهی دیگری از تربیت میبینم: اگر از آن لذت میبری، آن را بپروران و تشویق کن. میتوانید درمورد همنشین خیالی پرسوجو کنید. برخی والدین واقعاً احساس میکنند گویا صحبت کردن درمورد چیزی که وجود ندارد، درست نیست؛ مثل این است که چیزی را از خودت ببافی. برای برخی دیگر از والدین نوعی داستانسرایی خلاقانه است و برای برخی دیگر دروغ است. بنابراین بسته به فرهنگ خانوادهیتان و اینکه چه حسی در این باره دارید، بهروشهای مختلفی پاسخ خواهید داد. حتی برای آنهایی که فکر میکنند این کار خارقالعاده و واقعاً سرگرمکننده است نیز محدودیتهایی وجود دارد. بیشتر همنشینان خیالی اجازه ندارند به کلیسا بیایند و اگر در خانه مادرکلان درموردش صحبت کنید و مادرکلان نفهمد جریان از چه قرار است، ممکن است اوضاع بغرنج شود.
شاید مناسبت رسمیای وجود دارد که همنشین خیالی شما نمیتواند دور میز بنشیند؛ اما ممکن است که هرروز، موقع ناهار، او بشقاب خودش را داشته باشد. این چیزی است مثل هر موقعیت دیگری که والدین باید تصمیم بگیرند کجا میخواهند محدودیتها را بگذارند. شما میتوانید بهجای اینکه یک ظرف غذا برای او بدهید، بهراحتی چیزی مانند این بگویید: «خوب! همنشینهای خیالی غذای خیالی هم میخورند.»
سایفرای: اگر کودکی همنشین خیالیاش را بهخاطر کاری که خودش کرده سرزنش کند چطور؟
گلیسون: بازهم اینجا جایی است که در آن محدودیتی میگذارید. بیشتر کودکان یکبار این کار را امتحان خواهند کرد و والدین نخواهند پذیرفت. بهنظر من در اینطور موقعیتها اگر کودک میگوید فلانی یا بهمانی این کار را کرد، والدین میتوانند بگویند: «خوب تو باید تمیزش کنی؛ چون آدمهای خیالی نمیتوانند خرابکاریهای واقعی را تمیزکنند.» ضرورتاً مجبور نیستید دوست خیالی را بهعنوان عذر بپذیرید. ضرورتاً مجبور نیستید بگویید «نه او این خرابکاری را بهبار نیاورده؛ تو کردهای.» اما قطعاً میتوانید. شما میتوانید مطمین شوید کودک عواقب این خرابکاری را به عهده میگیرد.
سایفرای: آیا میتوانید بگویید سن مشخصی هست که در آن داشتنِ همنشین خیالی بیماری است؟
گلیسون: قبل از هرچیز حتی کوچکترین کودکی هم میفهمند که همنشینهای خیالی واقعی نیستند. من بارهاوبارها با کودکان سهساله در رابطه با همنشین خیالیشان گفتوگو داشتهام و به من تمام این چیزها را با جزییات دقیق دررابطه با همنشین خیالیشان گفتهاند: اینکه او چه میگوید، چه کار میکند، کارهایی که با هم انجام میدهند و چه شکلی است و تقریباً میانههای راه یک طوری به من نگاه میکنند و میگویند: «میدانید، او واقعی نیست. او فقط یک دوست ساختگی است.» بنابراین آنها میدانند.
ما کودکان زیادی را در سنین قبل از مکتب مطالعه کردیم؛ چراکه آنها درمورد هم نشین خیالی خودشان صحبت میکنند. ما شواهد زیادی در تحقیقات داریم که نشان میدهد کودکانِ خیلی بزرگتر از این سن هم دوستخیالی دارند؛ اما آنها درونی هستند و درموردشان زیاد صحبت نمیکنند. ممکن است آنها کمی برای گفتن درباره دوست خیالیشان مردد باشند؛ اما بههرحال آنها را دارند. همچنین شواهدی وجود دارد که این کودکان در دوران نوجوانی نیز آنها را دارند. من نمیگویم که نقطهای وجود دارد که در آن، این وضع بیماری است. در ادبیات، داستانهایی از بزرگسالان هم وجود دارد که همنشین خیالی داشتهاند. نکته کلیدی این است که آنها میدانند این دوستها واقعی نیستند.
درصورتی نگران میشدم که کودک نفهمد که همنشینش واقعی نیست؛ اما بیشتر کودکان به این امر آگاهاند. اما اگر چنین موقعیتی پیش بیاید، پس شما درمورد کودکی صحبت میکنید که مشکلات بسیار دیگری هم دارد که از قبل درباره او میدانستید. بسیار کم پیش میآید که داشتن دوست خیالی نشانه آسیبی روانی باشد.
برای خرید کتاب های موسسه آموزشی برگ با قیمت کاملا استثنایی ( لمس کنید)
نظرات کاربران ۰