منو اصلی
برقراری ارتباط با دیگران برای بشر که موجودی اجتماعی است یک امر طبیعی و مهم به شمار میآید.
از آنجایی که ما انسانها به شکل گروهی زندگی میکنیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم دائماً در حال برقراری ارتباط با دیگران هستیم
. زیرا ارتباط فقط این نیست که حرفی بین ما و دیگران رد و بدل گردد، بلکه هر آنچه که انجام میدهیم و انجام نمیدهیم توسط دیگران تفسیر شده و در واقع همه اعمال ما نوعی ارتباط به حساب میآیند.
پس قطعا به مهارت ارتباط موثر نیازمند هستیم
تکاندادن سر، روی برگرداندن، اشارات چشمی یا بدنی و… هریک میتوانند پیامی را به دنبال داشته و در برگیرنده انواع ارتباط و تعامل با دیگران باشند.
حتی سکوت نیز در برخی مواقع میتواند نشانههای ارتباطی مختلفی را دربرداشته باشد. ما برای برآورده ساختن انواع نیازهای خود ناگزیر از برقراری ارتباط با اطرافیانمان هستیم. اما همانطور که میدانیم ارتباطات، زمانی کارآمد خواهند بود که به شیوه مثبت و سازنده برقرار شوند و در غیر این صورت دردسرآفرین خواهند شد. برخی، از برقراری ارتباط خوب ناتوان هستند چرا که عناصر ارتباط و عوامل مؤثر بر آن و موانع بر سر راه ارتباط صحیح را نمیشناسند. در این فصل به اصول و چگونگی یادگیری مهارت ارتباط مؤثر با دیگران پرداخته شده است.
هدف از برقراری ارتباط با دیگران این است که بتوانید پیام خود را به آنها منتقل سازید. اگر شما بتوانید پیام خود را با موفقیت به دیگران تفهیم کنید، افکار و ایدههای شما به طور مؤثر منتقل خواهد شد. در غیر این صورت، نمیتوانید نظر خودتان را با دیگران در میان گذارده و ارتباط شما با آنها به خوبی برقرار نشده و به شکست اهداف فردی یا حرفهای شما خواهد انجامید. برای کلیه فعالیتهای اجتماعی از جمله دوستیابی، ازدواج، تحصیل، اشتغال، برطرف ساختن نیازهای روزانه… نیازمند برقراری ارتباط مؤثر با دیگران هستیم و اگر این مهارت را به خوبی نیاموخته باشیم، اغلب فعالیتهای اجتماعی ما
آنگونه که میخواهیم پیش نرفته و رضایت ما را تأمین نخواهند کرد. به عنوان مثال اگر شما نتوانید با همسر، فرزند، والدین یا رئیستان به طور مؤثر ارتباط برقرار کنید، تعامل صحیحی بین شما شکل نمیگیرد و نمیتوانید صحبت یا ایدههای یکدیگر را درک کنید. عدم توانایی برقراری ارتباط مؤثر باعث شکلگیری تعارضات بین فردی و در نهایت انزوا و تنهایی افراد خواهد شد.
توانایی برقراری روابط اجتماعی، یکی از نشانههای اصلی سلامت روان در افراد است. کسانی که از این توانایی برخوردار نیستند، غالباً دوستان اندکی داشته و شبکه اجتماعی و حمایتی محدودی دارند. دستیابی به پیوندهای اجتماعی و به دنبال آن احساس امنیت، آرامش، اهمیت و احترام، نیازمند برخورداری از برخی مهارتهای اجتماعی میباشد که مهمترین آنها را توانایی برقراری ارتباط مؤثر با دیگران تشکیل میدهد.
افراد بسیاری وجود دارند که به دلیل فقدان این مهارتها از رسیدن به اهداف اجتماعیشان باز میمانند. اما خوشبختانه یکی از اصول مهارتهای زندگی از جمله «ارتباط مؤثر» آن است که قابل یادگیری بوده و همه میتوانند با فراگیری و تمرین آن عملکرد مؤثرتری در تعامل با دیگران داشته باشند. در ادامه با مفهوم ارتباط و مراحل برقراری یک ارتباط خوب و موانع بر سر راه آن آشنا میشویم.
«برقراری ارتباط، عبارت است از «ارسال پیام از یک شخص به شخصی دیگر از طریق یک کانال ارتباطی کلامی یا غیرکلامی»
نمودار زیر فرایند ارتباط را نشان میدهد:

فرستنده، پیام را ایجاد و آن را منتقل میکند. گیرنده، فرد یا گروهی است که پیام را دریافت و به آن پاسخ میگوید. پیام، شامل اطلاعات فرستنده + تفسیر گیرنده از آن است. کانال ارتباطی، شیوهای است که فرستنده از آن طریق پیام خود را به گیرنده منتقل میکند که ممکن است به صورت کلامی یا غیرکلامی (با استفاده از زبان بدن مثل اشارات و یا نوشتاری) باشد. بازخورد، اطلاعی است که فرستنده پیام از گیرنده پیام، به روشهای مختلف، دریافت میکند.
ارتباط ضعیف میتواند از هرگونه نارسایی در الگوی ارتباط حاصل شود:
مشکلات مربوط به هریک از عناصر فرآیند ارتباط که ممکن است به بیانجامد.
برای اینکه پیام شما به خوبی از سوی گیرندگان پیام دریافت و درک گردد، ابتدا باید قابلیت اعتماد خوبی بین آنها کسب نمایید مثلاً به آنها نشان دهید که از دانش خوبی
در حوزه مذکور برخوردارید. همچنین باید شناخت نسبی از گیرنده یا گیرندگان پیامتان (مثل آگاهی از سطح تحصیلات آنها) داشته باشید.
پیام
پیام، فقط آنچه که فرد میگوید نیست، بلکه مفهومی که در پیام وجود دارد، نیز دارای اهمیت است. مفهوم به دو صورت در پیام متجلی میشود: مفهومی که فرستنده قصد آن را دارد و مفهومی که گیرنده از پیام دریافت میکند.
پیامها از دو مؤلفه منطقی و هیجانی تشکیل شدهاند که در کنار یکدیگر میتوانند مفهومی را منتقل کنند. گیرنده پیام با ترکیب این دو مؤلفه بهتر منظور فرستنده پیام را درک خواهد کرد مثلاً محبت، خشم یا تعجب اگر با بخش منطق پیام و ذکر علت این هیجانات ترکیب نگردد، نمیتواند پیام فرستنده را به خوبی منتقل کند. تُن صدا، حالت چهره، نوع نگاه و حرکات بدنی فرستنده بیانگر مؤلفه هیجانی پیام و اعتبار بحث، نقطه آغاز و پایان بحث، استدلالات و مفاهیم مطرح شده در پیام با بخش منطقی پیام مرتبط میباشند.
کانال ارتباطی
پیامها ممکن است به شیوههای مختلفی مخابره شوند از جمله مکالمه رودررو، تلفنی، ایمیل، نامه، و یا حتی به صورت غیرکلامی با استفاده از زبان بدن. کانال ارتباطی که برای انتقال هر پیام انتخاب میگردد باید متناسب با نوع و اهمیت آن پیام باشد.
گیرنده
بدون شک انتظار دارید که پیام شما از سوی فرد مقابل دریافت و فهمیده شود. به خاطر داشته باشید که وضعیت و حالات گیرندگان پیام در درک آنها از پیامی که با آن روبهرو میشوند، تأثیر میگذارد. خستگی، بیحوصلگی، عدم علاقه به فرستنده پیام یا محتوای پیام و همچنین حالات هیجانی گیرندگان پیام، در فرایند برقراری ارتباط حائز اهمیت میباشد. به عنوان مثال مردی که خسته از کار روزانه و با درگیریهای فکری فراوان به منزل بر میگردد، هرگز نمیتواند گیرنده خوبی برای همسرش در مورد کم کاری و بیتوجهی او به وضعیت تحصیلی فرزندشان باشد. بنابراین ارتباط نارسایی شکل گرفته و نتیجه مطلوبی حاصل نخواهد شد. اما اگر زن وضعیت همسرش را در نظر گرفته و زمانی مشکل را مطرح کند که او شرایط بهتری برای پذیرش پیام داشته باشد، حتماً این ارتباط به نتیجه بهتری خواهد انجامید (البته در صورتی که سایر موانع ارتباطی وجود نداشته باشند).
بازخورد
بازخورد، هم به روشی گفته میشود که گیرنده در پیش میگیرد تا به فرستنده بفهماند که پیام او را دریافت کرده است و هم روشی است که فرستنده از طریق آن میفهمد که گیرنده پیام او را به درستی دریافت کرده است.
گیرندگان پیام با استفاده از روشهای کلامی و غیرکلامی مثل تأیید، اخم یا بیتوجهی و… به فرستنده بازخورد میدهند. دادن بازخورد برای هر دو طرف حائز اهمیت میباشد. به خاطر داشته باشید که با دادن بازخورد به فردی که پیامی را به شما منتقل میکند، به او میرسانید که پیامش را دریافت کرده و نسبت به آن بیتوجه نبودهاید. همچنین وقتی شما فرستنده پیامی باشید، با توجه به بازخوردهای فرد مقابل پی میبرید که آیا او متوجه پیام شما شده و آن را به خوبی دریافت کرده است یا خیر. صادر نشدن هیچ گونه بازخورد کلامی یا غیرکلامی از سوی گیرنده به این معنا است که در واقع ارتباط مؤثری شکل نگرفته و پیام به درستی منتقل نشده است.
بافت یا زمینه در مهارت ارتباط موثر
موقعیتی که پیام در آن منتقل میگردد، بافت یا زمینه ارتباط نامیده میشود. مثلاً پیامهایی که محتوای یکسان دارند، اگر در موقعیتهای مختلف مثل مدرسه، محل کار،بین دو دوست، بین والد و فرزند، بین دو غیر همجنس و… مطرح شوند، میتوانند مفاهیم گوناگونی را در برداشته باشند که با توجه به بافتی که مطرح میگردند، تفسیر و درک میشوند.
ارتباط نارسا باعث بروز مشکلاتی در خانوادهها، روابط، مشاغل و غیره میگردد. مهارت ارتباط مؤثر به شما کمک میکند تا پایههای برقراری و حفظ یک ارتباط خوب را آموخته و به آن مبادرت ورزید.
اولین گام در برقراری ارتباط بهینه آن است که موانع موجود در هریک از مراحل فوق و اجزای تشکیلدهنده ارتباط را به خوبی شناسایی و برطرف گردند. به عنوان مثال اگر پیام شما طولانی، سازماننایافته و همراه با خطاهای متعدد باشد، نباید انتظار داشته باشید که پیامتان به خوبی درک یا تفسیر شود و یا استفاده نابجا از کلمات و یا زبان بدنی، در نظر نگرفتن شرایط گیرندگان پیام و موقعیتی که پیام در آن منتقل میگردد، میتواند مفهوم پیام را مختل ساخته و مانع برقراری ارتباط مؤثر شود.
برخی از موانع برقراری ارتباط مؤثر عبارتند از:
در مقابل، توجه به موارد زیر و بهکارگیری آنها در حین تعامل با دیگران میتواند به برقراری ارتباط مؤثر کمک کند:
گامهای برقراری ارتباط مؤثر ( مهارت ارتباط موثر )
به طور کلی نمیتوان برقراری ارتباط را به فرایندی تشبیه نمود که از مراحل و گامهای مجزا تشکیل شده باشد چون همه مقولههای آن با هم همپوشانی داشته و باید در کنار یکدیگر به عمل درآیند. اما به منظور تسهیل یادگیری این فرایند در ذیل رهنمودهایی در
قالب مهارتهای جزئیتر آورده شده است که میتواند یاریگر شما در کسب مهارت برقراری ارتباط باشد:
– با شناخت و درک سبک ارتباطی خودتان شروع کنید:
مهارت ارتباط مؤثر در درجه اول نیازمند آن است که شما از خودآگاهی خوبی برخوردار باشید. آگاهی از سبک ارتباطی خودتان به شما کمک میکند تا تأثیر خوب و پایدار بر دیگران بگذارید. با درک اینکه دیگران شما را چطور ارزیابی میکنند، بهتر میتوانید با سبک ارتباطی آنها سازگار شوید. البته این بدان معنی نیست که شما باید دمدمی مزاج بوده و با هر فردی که برخورد میکنید، به رنگ او درآیید. در واقع شما با شناسایی، انتخاب و برجسته نمودن آن دسته از ویژگیها یا رفتارهای دیگران که با شما همخوانی بیشتری دارند، راهی برای برقراری ارتباط با آنها فراهم میسازید.
– از قبل، آمادگی برقراری ارتباط با افراد یا گروههای مختلف را در خود ایجاد نمایید. بدین منظور از خودتان بپرسید که: «چه کسی؟»، «چه چیزی؟»، «چطور؟»، «چه زمانی؟»، «کجا؟» و «چرا؟»:
یک برداشت اولیه خوب از خودتان ارائه دهید: (تقویت مهارت ارتباط موثر )
وقتی برای اولین بار با فرد یا افرادی برخورد میکنید، از سوی آنها مورد ارزیابی اولیه قرار میگیرید که ممکن است تنها ظرف چند ثانیه، برداشتی از شما برای ایشان شکل بگیرد. در این زمان کوتاه، براساس جلوههای ظاهری، زبان بدن، طرز رفتار و نحوه پوشش شما در ذهن فرد مقابلتان، نگرشی نسبت به شما ایجاد میگردد. این نگرش اولیه که ممکن است در برخی موارد تغییرناپذیر و یا غیرقابل برگشت باشد، تأثیر بسزایی روی پذیرش شما از سوی دیگران و شکلگیری ارتباط مؤثر میان طرفین خواهد داشت. بنابراین مهم است بدانید که در برخورد با افراد جدید، چگونه عمل کنید تا برداشت اولیه خوبی از خودتان در ذهن آنها ایجاد کنید:
نمیتواند در ایجاد یک برداشت خوب از خودتان موفقیتآمیز باشد، اما زیادهروی در این کار میتواند نتیجه متضاد ایجاد کرده و شما را دورو، فریبکار یا سبک جلوه دهد.
– مثبتنگر باشید؛ حتی اگر با چهرهای انتقادی یا خشک از طرف مقابلتان روبهرو شدید، به موقعیت و برقراری ارتباط با دیدی مثبت بنگرید.
– رفتاری همراه با فروتنی و ادب داشته باشید و از کوچک شمردن، بیاهمیت دانستن و تمسخر بحث با طرف مقابلتان اجتناب نمایید.
– با بحثهای کوتاه، مسیرهای طولانی را طی کنید؛ سعی کنید در همان ابتدای آشنایی با سؤالات کلیدی و بجا یک نقطه اشتراک بین خودتان بیابید و بحثی را آغاز کنید. مثلاً: «به چه تفریحی علاقه داری؟»، «در چه رشتهای فعالیت میکنی؟»، «تعطیلات چطور بود؟» و…
– تمام توجهتان را به فرد مقابل متمرکز سازید و طوری رفتار کنید که او نیز متوجه این امر بشود، به عنوان مثال موبایل خود را در آغاز خاموش کنید و یا فرد دیگری را در جمع نپذیرید و…
– در حین صحبت، ساده و بیآلایش باشید و به اندازه کافی خودافشاگری نمایید؛ دادن اطلاعات در مورد خود به دیگران به برقراری ارتباط کمک میکند اما خودافشاگریهای زیاد از حد ممکن است دیگران را خسته کرده و یا در قالب خودستایی تفسیرگردد. همچنین مراقب باشید که هنگام خودافشایی، اطلاعاتی را ارائه دهید که متناسب با نوع ارتباط و روحیات فرد مقابلتان باشد. چرا که دادن اطلاعات نامتناسب از خود گاهی ممکن است ارتباط را محدود و یا حتی قطع سازد. به عنوان مثال نوجوانی را در نظر بگیرید که برای برقراری ارتباط صمیمانه با پدرش در همان جلسات اولیه به منظور خودافشایی و مطرح کردن مسئله اعتیادش به سیگار، یکباره در مقابل پدرش سیگاری را روشن کرده و شروع به کشیدن آن کند و خشم ناگهانی پدر باعث بهم خوردن این رابطه نوپا گردد. این گونه خودافشایی که نامتناسب با زمان و شرایط ارتباط صورت بگیرد، نه تنها مؤثر نیست بلکه ممکن است نتیجه معکوس نیز داشته باشد. در حالی که اگر این نوجوان با دادن اطلاعات در مورد دوستان، وضعیت تحصیلی، علایق و… اش شروع کرده و به تدریج موضوع را با پدرش مطرح مینمود، رابطه به نحو مؤثرتری پیش میرفت.
– هنگام صحبت کردن سعی کنید از موضوع بحث منحرف نشوید. بسیاری از افراد مرتباً موضوع صحبت خود را تغییر میدهند و هرچه به ذهنشان میرسد را بیان میکنند طوری که شنونده ممکن است مسیر صحبت را گم کرده و از منظور اصلی گوینده منحرف شود. پراکندهگویی و از این شاخه به آن شاخه پریدن در حین صحبت باعث میگردد که شنونده از گوش کردن خسته شده و ارتباط خوبی بوجود نیاید.
– از زبان بدن بسیار و به موقع استفاده کنید؛ ابزارهای غیرکلامی ارتباط میتوانند بسیار کمک کننده باشند؛ صاف و آرام بایستید یا بنشینید، روی خوش را فراموش نکنید، تماس چشمی داشته باشید و به دلایلی مثل خجالت کشیدن سرتان را پایین نینداخته و یا مرتباً به اطراف نگاه نکنید، اما مراقب باشید که تماس چشمی شما به احساس خیره شدن نیانجامد، و در صورت امکان با طرف مقابلتان دست بدهید. با این کارها هم خودتان احساس اطمینان و آرامش بیشتری خواهید کرد و هم طرف مقابل راحتتر با شما ارتباط برقرار میکند.
– به لحن و صوت کلام خود توجه داشته باشید، چرا که با استفاده از نحوه صحیح ادای کلمات میتوانید بهترین تأثیر را در دیگران ایجاد نمایید. کلمات هرچند به تنهایی دارای اهمیت هستند اما فقط بخش ناچیزی از انتقال پیام را تشکیل میدهند. چگونگی ادای
آن کلمات یعنی لحن صدا (خشن، نرم، بیتفاوت، بالارونده یا پایینرونده) زیر و بمی و درجه صدا (بالا، پایین، بلند، نرم یا معمولی) سرعت ادای کلمات (تند، آرام یا معمولی) و تأکید و فشار شما روی آن کلمات همگی در برقراری ارتباط از اهمیت بسیاری برخوردارند.
– در مکالمات فقط گوینده نباشید؛ گهگاهی در پایان صحبتهای خود مکث کرده و طرف مقابلتان را ترغیب کنید تا نظرش را بیان کند. برای اینکه به دیگران هم فرصت حرف زدن بدهید میتوانید عقیده و نظر آنها را در مورد موضوع بحث جویا شوید. مثلاً سؤال کنید: «نظر تو چیست؟» یا «آیا با من موافقی؟». با این کار هم ارتباط دوطرفه و خوبی بین شما شکل میگیرد و هم به دیگران نشان میدهید که برای آنها و نظراتشان احترام قایل هستید.
شنونده خوبی برای آنچه که طرف مقابلتان میگوید، باشید؛
اغلب ما آنچنان درگیر افکار و احساسات خود هستیم که واقعاً به آنچه دیگران میگویند گوش نمیدهیم. مکالمه زیر را ملاحظه کنید:
شخص الف: تعطیلات چطور بود؟
شخص ب: بد نبود!
شخص الف: به من که خیلی خوش گذشت، ما به شمال رفتیم و…
کاملاً واضح است که شخص الف ترجیح میدهد بیشتر در مورد خودش صحبت کند تا به حرف شخص ب گوش کند. حال تصور کنید شخص الف در پاسخ بگوید: «بد نبود؟! چطور مگه؟ بَرام از تعطیلاتت بگو». در اینجا شخص الف واقعاً به حرفهای شخص ب گوش میدهد و با نشان دادن علاقه خویش به طرف مقابل او را برای ارتباط بیشتر ترغیب میکند.
کلمات کلیدی ( مهارت ارتباط موثر | ارتباط موثر | تقویت مهارت ارتباط موثر | چگونه ارتباط موثر داشته باشیم | مقاله ارتباط موثر
نظرات کاربران ۰